خلاصه و برداشتم من از فیلم بنیان گذار


من فیلم بنیان گذار رو مشاهده کردم چند وقت پیش و بدون فوت وقت بریم سراغ فیلم و درس های که می توان یاد گرفت و برداشتم رو خیلی خلاصه توضییح بدم .

آقای ری که همش این ور اون می رفت و دستگاه ابمیوه و وسیله های که برای فست فود و بستی ها لازمه رو اجاره می داد و همش تو راه غذا می خورد که تا اینکه یه بار رفت از مک دونالد برگر سفارش داد که در سریع ترین زمان به دستش رسید و خیلی هم خوشمزه و تازه خیلی تعجب کرد .اخه اکثرا یا غذا زود اماده نمی شد یا اگه زود اماده می شد معلوم بود که از قبل اماده کردن و تازه و خوشمزه نیست. تصمیم گرفت برود و ازشون بپرسه که دلیلش چی بود و اون دوتا برادر (مک دونالد)هم غافل از کشف عالی که کرده بودن توضییح دادن و آقای ری پیشنهاد داد که گسترش بدن چندین شعبه بزنن اما اونا که اصلا از کسب کار چیزی نمی دونستن قبول نکردن اخر با سماجت آقای ری یک قرداد نوشتن که آقای ری این کار رو انجام بده .اقای ری شروع کرد و حتی برادران مک دونالد یه نوعی چینش هم طراحی کرده بودن برای داخل رستوان و بیرون با رنگ قرمز خیلی خوب کوچک و جمع جور بود.

آقای ری شروع کرد با وام گرفتن اولین شعبه هاشو به فامیل سپرد اما اونا که ادم کسب کاری نبودن رستوران ها اغلب کثیف و کم کیفیت بود تا اینکه تصمیم گرفت پس بگیره و به ادم های بده که واقعا تشنه ای کار کردن و کسب کار هستن مثل اون اقای یهودی کتاب فروش که همراه با خانومش با عشق کار می کردن.بعد یواش یواش شعبه های مک دونالد بیشتر بیشتر شد و اقای هم پول کم داشت رفت بانک وام بگیره ندادن همونجا با یه آقای آشنا شد که گفتن نقشه و طرح کسب کار شما درست نیست (business plan) شما نباید مغازه اجاره کنید سعی کنید مغازه ها را بخرید و به کسی اجاره بدین اینجوری هم اونا برای شما کار می کنن و هم شما صاحب مغازه می شوید و هر وقت هم مدیریت اون شعبه درست کار نکرد می تونید عوض کنید که یک ایده عالی بود آقای ری هم اینجوری عمل کرد و به یکی از بزرگترین بنگاه داران مغازه در دنیا تبدیل شد. آقای ری همین جوری داشتن پیشرفت می کرد و برادران مک دونالد افسوس و حسرت آخرش برادر بزرگ تر سکته رو کرد رفت بیمارستان که در آخر آقای ری یه جلسه گذاشت با زور و دعوا دوباره بیشتر سهام را خرید و گفت که درصدی از درآمد ها را می دم که فقط حرف بود و به قولش عمل نکرد. در آخر هم وقتی برادر بزرگتر مک دونالد تو بیمارستان بود آقای ری به ملاقات رفت و یک چک سفید داد گفت کل یه دونه مغازه که به نام اونا بود رو می خرم .

درس های که می توان گرفت

نتیجه ای که می توان گرفت اینکه برادران مک دوناد با اینکه ایده خوبی داشتن و عملی کردن اما چون آدم بیزینسی نبودن نتونستن گسترشش بدن حتی یه جای آقای ری با کمک یکی از مدیر های شعبه که همسر اون خانوم رستوران داشت یک پودری درست کردن که در سریع ترین زمان و بدون مصرف برق شیر موز درست می شد با همون طعمی که دستی و تازه درست می شد بازم مثل دفعات قبل برادران مک دونالد قبول نکردن .

اگه شما هم این فیلم رو مشاهده کردین خوشحال می شم که نظر شما را بشنوم