یه دوست دار برنامه نویسی که برق میخونه www.pinterest.com/ho3inmoradiii
داستان های من و برنامه نویسی!!!(قسمت دوم)
سلام
توی قسمت قبلی تا اینجا گفتم که با یه دوره آموزش برنامه نویسی به زبان فارسی شروع کردم.
توی همون آموزش اشاره ای به سایت خیلی دوست داشتنی W3SCHOOLS شد.
به این سایت یه سری زدم ولی چون همون جور که گفتم یه مقداری پایه زبانم برای خوندن به صورت روان ضعیف بود ابتدا یه مقداری مشکل داشتم،ولی نمیدونم چرا با این سایت خیلی حال کردم و عزمم رو جزم کردم که با این سایت کارم رو ادامه بدم.
اوایل یه جورایی فاجعه بار پیش میرفتم و گوگل ترنسلیت مهم ترین یارم تو این مسیر بود.به صورتی که مثلا توی هر پاراگراف تقریبا بالای 80 درصد کلمات رو معنی میکردم و با یه جمله بندی که نمیتونم بگم خیلی خوب اونا رو توی یه دفتر یادداشت میکردم.
کم کم راه افتادم،دایره لغات تخصصی م افزایش پیدا کرد و خیلی دیگه به گوگل ترنسلیت سر نمیزدم.
خلاصه HTML&CSS رو با این سایت راه افتادم و فک نمیردم تا این حد بتونه کمکم کنه،به خصوص اون یادداشت هایی که برداشته بودم فوق االعاده بودن.
این نکته رو باید بگم که سایتی که گفتم گواهینامه دوره صادر میکنه،اون زمان فک کنم 95 دلار بود که با دلار 3 هزار تومن چیزی حدود 1 میلیون میشد.توی فکر این بودم که هرجور شده این گواهینامه ها رو بگیرم ولی این فکر کردن من یه مقداری زیادی طول کشید و دلار به یکباره سیر صعودی خودش رو در پیش گرفت و من کم کم مجبور شدم که بیخیال گواهینامه این سایت بشم و خودم رو با این جمله قانع کنم که حالا مگه این گواهینامه ها اصن ارزشی دارن.
هرکسی توی این حوزه اومده خیلی خوب میدونه یه توهم دانایی هستش که امیدوارم هیچکدومتون دچارش نشید.بعد گذروندن دوره هایی که گفتم همزمان با یه دوره زبان فارسی دیگه شروع به ریدیزاین صفحه اصلی سایت دیجی کالا کردم.
اوایل کار از حق نگذریم داشتم کپی میکردم و هرکاری اون انجام میداد رو عینا انجام میدادم و همزمان با این کار این توهمه دانایی که گفتم داشت بزرگ و بزرگتر میشد.یه مقداری که از اون دوره گذشت دیگه خدایی کپی نمیکردم و خودم کد میزدم.
گذشت و گذشت و با تمام شدن طراحی فوتر سایت کار طراحی و ریدیزاین سایت دیجی کالا هم تموم شد.اینجا بود که دیگه فک میکردم هر سایتی با هر امکاناتی رو بهم بدن میتونم طراحی کنم.
یه آشنا که روابط زیادی رو داشت پیدا کردم و همون توهم من رو کشوند و رفتم پیشش.توی یه کافه دنج باهاش قرار گذاشتم و همدیگه رو دیدیم و کار رو نشونش دادم.طرف خودش برنامه نویس بود و اتفاقا از طراحی م خوشش اومد و این رو از کجا فهمیدم، از اینجا که من رو به یه تیم برنامه نویسی معرفی کرد.
ادامه ماجرا باشه واسه قسمت بعدی...
خوشحال میشم تجربیات خودتون رو زیر این پست بیان کنید...
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش روش های کسب درآمد از وب سایت و وبلاگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
پدرِ دخترِ این روز ها.
مطلبی دیگر از این انتشارات
فالور بگیر رایگان اینستاگرام-فالوفون