ا
درباره فیلم کبوتری که برای تامل درباره هستی روی شاخه نشست
کبوتری که برای تامل درباره هستی روی شاخه نشست. فیلمی از روی اندرشون کارگردان سوئدی است و همچنین این فیلم برنده جایزه شیر طلایی ونیز شده است.
هر چند که این فیلم تنها فیلمی است که از روی اندرشون دیدهام و اظهار نظر بهتر می طلبد که فیلمهای بیشتری از این کارگردان ببینم اما ویژگی جالب این فیلم من را بر آن داشت تا چند کلمهای درباره فیلم بنویسم.
فیلم شامل تعدادی از قسمت های بی ربط است که تنها با یک نما و با دوربین ثابت فیلم برداری شدهاند و اما این قسمتهای به ظاهر بی ربط با تمام عناصر خود از چینش صحنه گرفته تا دیالوگ ها و بازیگران، یک صدا بی معنایی را فریاد می زنند. از انتظار هایی در پی هیچ، از روابط انسانی کلیشهای و ملالآور (نظر به تکرار دیالوگ خوشحالم که حالت خوبه) ، از کاری که همه با آن بیگانهاند ( دوره گردان ماسک فروش) و یک غرور مضحک که از خدم و حشمی مضمحل شده به دست آمده است (نظر به عبور پادشاه از کافه) این فضای پوچ و عاری از معنا بسیار شبیه به فضای نمایش در انتظار گودو و دیالوگهای دو شخصیت اصلی نمایشنامه است.
اندرشون ما را مجبور می کند به عمق تهی بودن زندگی روزمرهمان را از پرده سینما بکاویم. زندگیای که حتی نبض گذران آن را نیز از دست دادهایم.
در یک جمله
فیلم
یک سوگواری طعنهآلود است برای انسانیت از ریخت افتاده.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا انقلابهای خشونت آمیز به دموکراسی ختم میشوند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
برنامه نویسی و چالش ها - قسمت اول
مطلبی دیگر از این انتشارات
برنامه تغییر، گامی برای بهتر شدن