Stay Foolish ٫ Stay Hungry
راهنمای انتخاب رشته تجربی: پزشکی یا دندونپزشکی و باقیِ قضایا
مقدمهاَش
همزمان با گوش دادن بهش و فکر کردن به اینکه اگر آدم نبودم حتما درخت بودم، مینوشتم.
برگی از دفترچه خاطراتِ دایی جان ناپلئون در سیاره 1984
- دوازده : نظرت راجع به خوندن رشتههای پرمتقاضی چیه؟
- بیستودو : اگر از ابتدا قصدت مهاجرته، انتخاب غلطیه. اگر به دنبال اعصاب آروم و یک زندگی بهدور از استرس میگردی، بازم انتخاب غلطیه.
- دوازده : هر کسی لیسانس داره داره میگه به خیال بازار کار نشین. مدرکتو که بگیری جهانبینیت عوض شده. از الان بشین به فکر دریافت بورس و فاند تحصیلی باش و زبان بخون.
- بیستودو : آرامش، امنیت شغلی، شرایط پرداخت بیمه و حقوق و بهطور کل همه مشاغل مبتنی بر تخصص وضعیت بهتری در خارج از این مرزها دارن و این موضوع بر هیچکدوم از ما پوشیده نیست.
- دوازده : باز هم دشواریهای خاص خودش رو داره. چه از لحاظ مالی و گرفتن وام. چه از لحاظ امتحانی و معادلسازی. با اینحال لابد فاکتورهاش به کفه ترازوی پذیرش گرفتن میچربه؟
- بیستودو : درباره اپلای گرفتن برای رشتههایی مثل مکانیک تا یک دندونپزشک در دو رشته ریاضی و تجربی بایستی دید تفسیر تو از هر کدوم چهقدر قابل توجیه هست؟ در قیاسهای ساختار ذهنیت اساسا هیچ وقت درآمد مشاغل کشور خودت رو با درآمد اون شغل در کشور دیگه مقایسه نکن. چون فقط و تنها فقط به استنتاجهای ناقصی میرسی. چه از لحاظ محاسبههزینههای هر کشور. چه از نظر میانگین و سرانه درآمدی مردم اون کشور. *
- دوازده : از رانندههای تاکسی بگیر تا هسته بحثهای داغ کفِ مترو، همگی، یک صدا تایید میکردند که الان بازار کار دست دلالهای مختلفه یا مشاغلی از قبیل سالندارها و آرایشگرهاست که بعضا تخصصی در کارهای سلامت و زیباییای که انجام میدند ندارند ... . بد میگند؟
- بیستودو : همین موضوع حرف قبلی من رو تایید میکنه. از این دست صحبتها و برداشتها توسط عموم مردم فراوونه اما اینها در محاسبات ورود نمیکنند. در خصوص مصداقی که مثال زدی مثلا یه آرایشگر یا چند عدد دلالِ توی بازار، مصرف سرانه درآمدی قطعا نیستند.
- دوازده: با این این وصف رانت هم که هویجه لابد، دلار و حقوق نجومی هم کشکِ بادمجون. زیبا نیست؟!
- بیستودو: توی کشور فعلی الگوی فاسدی شکل گرفته که برای کارهایی با درآمد خیلی بالا، میبینی افراد کارهای گاها نادرست، گاها غیرعلمی، گاها کم ارزش از لحاظ اثرگذاری و کاملا بیهوده بکنند.
- دوازده : این باعث نمیشه سطح درآمدها و مشاغل رو مقایسه نکنم. مثلا در همین حوزه سلامت و درمان توی کشور خودت درآمدها بسیار پایینتر از کشورهای دیگهست.
- بیستودو: بالاتر گفتیم که این میزان درستی برای مقایسه نیتس. سیستم درمانی مشکلات بنیادی خودش رو داره، کاملا صحیحه و اینکه هزینه درمان توی کشورهای دیگه هم بالاست کاملا صحیحه. اینجوری بگم که توی کشور خودمون کالا و خدمات گرون عرضه میشند. برای همین متوجه تغییر زیادش نیستیم. تفاوتهاست بین اجتماعی که بیشتر چیزها را ارزون در اختیار دارند اما در مقابل کشوری رو اینجا داریم که همهچیز رو گرون تهیه میکنند.
- دوازده : *پسر میزان طلبکار بودن و مطالبه عمومی هر کشور رو اینطوری میشه مقایسه کرد! میایم قیمت یه درمان متداول رو در یه کشور با حداقل یا متوسط دستمزد مقایسه میکنیم. بعد توی کشور خودمون هم مقایسه میکنیم. نتیجه مشخصه.
- بیستودو : کووفت! (=آفرین) داری وقت منو میگیری.?
- دوازده : در جریانی که اگه خدای تحلیل و استدلال هم باشی و نتونی درست و شیوا و خلاصه منظورت رو بهمون برسونی، تلاشت بیفایدهست.
- بیستودو: در حالی که توی مدرسه روی انشا به شما تاکید داشتند هرچند مفیده در دنیای واقعی اما، از جذب مخاطب گرفته تا جذب مشتری دروغ محض رو هم با سخنوری میتونی غالب کنی و این به مراتب مهمتر از نویسندگیه.
- دوازده : پس قراره ما رو در دام توهمات گرفتار کنی و بترسونی؟
- بیستودو : اتفاقا به عکس قراره قراره سکوی اول تجربه مخاطب این پست رو بالاتر قرار بدم.
- دوازده : خوشابهحالمون. چون مطلقا هیچکس تا قبل از اومدن نتایج کنکور راجع بهسرنوشتسازترین بخش کنکور به ما آموزشی داده نمیشه.
- بیستودو : دغدغهها برعکسه. مواجه شدن با این سیستم صفر و صدی از انصاف خارجه. اما تردیدی نیست که نسل آینده به نفع خودش ورق رو برمیگردونه. اعتراض بلدی میخواد. تطبیق با شرایط، پیدا کردن سریع یک راه حل جایگزین رسمش نیست. همین که فهم کنیم سر بدیهیترین چیزهای ممکن حق مسلممونه اولین راهکارمون سازش نباشه.
- دوازده : تو فرهنگ لفت ما به این بشر میگن سختکوشِ جذاب.
- بیستودو : مفاهیم به همین منظور نیاز به باز تریف پیدا کردن. نمای بیرونیش برای بقیه از جاذبهای برخورداره که با خودشون میگن چه آدم سختکوشیه که آخ نمیگه و یه راه حل پیدا میکنه تا به کارش ادامه بده.
- دوازده : یک فلوی محبوب!
- بیستودو : شاید، اما از درون برای فلاکت و توسریخور شدن خودش و امثالش میبایست گریهها کرد.
- دوازده : رادیو میگفت حدود شش هزار پزشک عمومی کلینیک ترک اعتیاد دارند و چهار پزشک عمومی مطب زیبایی دارن. هر ساله چهار تا پنج هزار پزشک عمومی هم طبق آمار مهاجرت میکنند. بعضا با تحصیل در رشتههایی غیر از رشته خودشون. چی میشه یعنی؟
- بیستودو : آینده رشته حساسی مثل طبابت اگه واقعبین باشیم توی همین چندتا جمله مشخصه.
- دوازده : با این حساب پدر و مادرها رو چی کار کنیم؟ این حجم از تحت فشار گذاشتن عادی نیست!
- بیستودو : این وموضوع مهمیه که شما در این سن تشخیص بدید لزوما دیدگاه بزرگترها از جایگاه دلسوزی نیست. گاهی وقتا برچسبهای مشابهی مثل «دلم برات میسوزه»، «بهخاطر خودت میگم»، «اگه عقل داشتی که درس میخوندی» و ... میگیره اما ذاتا نوعی خیانت ناخودآگاه یا خودآگاه در حق فرزندشونه. متوجه تبعاتش هم نیستند یا براشون اهمیتی نداره چرا که گاهی متاسفانه بدجوری در دام پز دادن به فک و فامیل خواهند بود.
- دوازده : باید بهشون گفت اون درس رو مگه شما میخونید! با توجه به شد و نشد مهاجرت بین این رشتهها تو کدومو انتخاب میکردی؟
- بیستودو : دو تا قانون بزرگ وجود داره که بهم اجازه میدن به خشونت فیزیک در پاسخ به سوالت متوسل شم.
- دوازده : نیاز به زحمت نیست من خودم داشتم میرفتم.
- بیستودو : قانون شماره یک_ در نظر داشته باش اینجا رشتهای وجود نداره که در آن واحد بتونی بهفکر مهاجرت باشی و هم اگه نشد، بمونی و باهاش کار کنی.
- دوازده : و قانون شماره دو؟
- بیستودو : فقط یه احمق راه و مسیری که خودش رفته رو به بقیه پیشنهاد میده!
- دوازده : ممنان.??
- بیستودو : قابل نداشت؛ قبول کن شرایط آزمون و خطای تو با آدمهای همسن خودت تنها در چند هزار کیلومتر اونطرفتر، خیلی متفاوته.
- دوازده: خشن کی بودی شما؟
- بیستودو : یه آدم با بیست سال تجربه درس و دانشگاه هم وقتی مهاجرت میکنه گاه به طرز بیرحمانهای مجبوره از صفر شروع کنه. در صورتی که یه نفر از ساکنین اونجا بعد از اتمام تحصیلات دبیرستانی هیچ بایدی برای ورود به دانشگاه براش وجود نداره. تو فرصت این رو داری چندین ماه با بازار کار مشاغل مختلف آشنا بشی. کنارشون حضور داشته باشی تا در نهایت بر اساس مهارت و علاقهت انخابش کنی. عده زیادی تحصیلات دانشگاهی و آکادمیک رو انتخاب نمیکنند. مواخذهای از جانب خانواده و جامعه هم وجود خارجی نداره.
- دوازده : جهانمان سراچه پوچ است، اسماعیل. با این حساب یعنی اگه وقفه زیادی هم بین فارغ التحصیلی از کالج و دانشجو شدنش بیوفته، دوشواری نداره؟
- بیستودو: البته که نه! بهش میگن آزادی انتخاب؛ برای اینکه بگردی ببینی چی دوست داری. حتی اگه بینش پشیمون بشی و بخوای تعویض رشته کنی، امکانپذیره.
- دوازده : یعنی یه عده میتونن مثلا تا بالای بیست و پنج سالگی دور دانشگاه و مشتقاتش رو خط بکشند و تفریح کنند. عده دیگهای هم شغل خودشون رو داشته باشند.
- بیستودو : آپشنی که شماها ندارین. ترجمهش میشه فانتزی فرصت برای انتخاب کردن زیاده رو بریز دور.
- دوازده : دانلودِ اندوه.
- بیستودو : اجازه ترخیص؟
- دوازده : من هیچ، من سکوت هم باشم تو
- بیستودو : نمیتونم هم ولی چشم.
- دوازده : نظام سلامت مثل هر حوزه دیگهای به نیروی انسانی مخصوص خودش نیاز داره. رفتنشون مثل بقیه بخشهایی که نیاز به متخصص داره، رو نباید محدود کرد؟
- بیستودو : باهاشون صحبت کنی میگن چرا نریم؟ مهاجرت مثل گذشته به کانادا یا استرالیا نیست. درصدی از این آمار مربوط به مهاجرت به همین کشورای حاشیه خلیج فارس مربوط میشه. نمیدونم قراره برای آمار بالای مهاجرت متخصصها و فلوشیپهای چه جایگزینی در نظر گرفته بشه. سیستم آموزشی ما یکی از بخشهایی هست که نیاز به اصلاحات اساسی داره. بنابراین نمیتونه جایگزین مهاجرینش رو تربیت کنه. پس دور نیست که دوباره فلشبک بزنیم به عصر ورود پزشک از هند و پاکستان و فیلیپین.
- دوازده : از هرکی پرسیدم میگه رشتههای دیگه کار توشون نیست!!
- بیستودو : همه میدونیم وضعیت اقتصادی و اشتغال خوبی بهسر نمیبریم. اما با علم به اینکه میخوای مهاجرت کنی باید رشته مهاجرپذیر انتخاب کنی. پاسخ این سوالت هم باید با تب مهاجرت بسنجی. چهقدر امکانپذیره؟ خیلیها دچار اختلال در تصمیمگیری در انتخاب مهارت میشن. خیلیها ممکنه سمت رشتههایی مثل علوم کامپیوتر، برق و مکانیک برند، چون اینها اون رشتههایی هستند که بهنظر میرسه بیشترین شانس رو برای مهاجرت ایجاد میکنند. کامپیوتریها و برقیها و مکانیکیهای زیادی مهاجرت کردند به کانادا، استرالیا یا آمریکا. اما حتی این آمار هم از بین نود درصد از افرادی بود که میخواستند مهاجرت کنند و نشد. نتیجه جمعیتی از آدمهای تحصیل کرده اما بیکار و خونهنشیناند. پس از ابتدا با تکیه بر منطق و واقعیت، مهارت درستی رو انتخاب کن.
- دوازده : در انتخاب این مهارت اگه مهاجرت جایگاهی در بین گزینههای ده سال آینده من نداشت، چی؟
- بیستودو : اگر مبنای تو بر موندنه زیاد بپرس، بازار کار کشور چی نیاز داره؟ همون رو دنبال کن. در یک ترند بسیار جالب حتی در آمریکا تعداد فرصتهای شغلی جدید در علوم کامپیوتر به شدت کاهش پیدا کرده، و در سیمکشی ساختمونی به شدت افزایش.
- دوازده : اصلا میفهمی احساس عجز توی انتخاب رشته برای منِ نوجوون چهقدر فرساینده و سخته؟
- بیستودو : درسته که شاید دوازده سال تحصیل ما آنچنان که انتظارش میرفت هدفش آماده کردنمون برای زندگی نیست. نه از یاد دادن تفکر خلاق و انتقادی و استدلالی خبریه و نه از قانون و حسابداری و دانش عمومی بازار و سیاست و نه موضوع حیاتیای مثل ادبیات و فن بیانی برای ابراز افکار و دانش و خواستههامون. اینها هم معمولیترین حقوق انسانی برا زندگیه نه بردگی. چه بسا بیشتر دلسوزی حال حاضر خود ما هم برای مرحله دانشگاهه. این هم اشتباه دوم ماست. تربیت و اندیشه دو بخش حیاتی هر جامعهای هست و غریبانه در حاشیهست. با این وجود تو فرصت و حق انتخاب این رو داری تا تجربیات بقیه رو بخونی. برات امکانپذیره برخلاف سالها آزمون و خطای خیلیهای دیگه از الان سالهای زندگیت توی رشتهای که برای تو نیست تلف شه. . سرمایه عمرت رو هم ارز پولت بودن.
- دوازده : در واقع میگی همون واکنش فعالانه که موقع بیرون ریختن پول از تو جیبت داری، بهش نشون بده.
- بیستودو : دقیقا! گاهی وقتها تحصیلات دانشگاهی در رشتهای که نباید با دستای خودت نابود کردن بهترین سالهای عمرته. تو از الان داری فرق بین تب مهاجرت با مهاجرت رو متوجه میشی و امکانسنجی میکنی. منطقیه که از جاهایی که دارن زمانت رو تلف میکنن لفت بدی، یا اگه نتونستی با انجام کارهای موازی به حداقل برسونیش.
- دوازده : به زندگی در عصر تمدن خوشآمدیم!
- بیستودو : اگه فرض کنی داری تو جنگل زندگی میکنی و بعداها بفهمی عه یه آثاری از تمدن هم وجود داره، خیلی بهتر از اینه که فکر کنی داری تو یه تمدن انسانی زندگی میکنی، و بعد بفهمی گاهی وقتا قانونِ بیقانونی حاکم بر اونجا مثل جنگله. اگه تصمیمات و مواجهه تو با افراد با فرض این باشن که تو در یک مزرعه حیوانات داری زندگی میکنی، چیزی نزدیک به هشتاد درصد تصمیمات غلط احتمالیت در آینده، امکان تغییر پیدا خواهند کرد.
- دوازده : اَه چه بحث خوبِ بدِ مفیدِ خوابآوری. آقا یک ۲۱۳ استخوان تشکر !
- بیستودو : سلامتیت که جات تو قفسه سینهمونه _برای آنانکه میاندیشند_ ,مضاعفا.
روایت شور شیرینِ یک رزیدنت: دندون یا پزشکی؟
«مستانه» اسم مستعار دوست عزیز و خانم دکتر نازنینیست که دوران رزیدنتِ پزشکیش رو هم پشت سر گذاشته و مشغول دوره فوق تخصصه. از این رو کاپ پاسخ به متدوالترین پرسش این پست رو هم به ایده قلم مستانه دادم و باهاش نوشتم که حقا دستمریزاد داره!
یک سوالی که بهطور معمول از بدو تاسیس وبلاگ و حاشیههای امن نوشتن یک دانشجوی پزشکی، دندون، دارو بعد از یافتن لینک ارتباطیش پنجاه میلیون بار پرسیده میشه و حدود پنجاه میلیون بار تک به تک دربارهش توضیح داده میشه (که حقیقتا شخص حالش از این سوال و پاسخدادن بهش از فرط تکرار بههم میخوره) اینه که دندونپزشکی بهتره یا پزشکی؟! ??
بگذارید پاسخش رو اینجا هم بنویسیم. شما هم میتونید این پست رو نشون هر کی که سوال مشابه داره بدید. ?
البته که صرفا اینها نظر شخصی و تجربیات زیسته فردیه که خیلی مختصر و مفید مجموع شده. متاسفانه کاملا دیدگاه اشتباهی نسبت به رشته پزشکی در جامعه وجود داره که میتونید با خوندن تجربهنویسیهای به واقعیت نزدیک دانشجوهای پزشکی با بخش کوچِکی از واقعیت این رشته آشنا شده باشید. این کار باعث نزدیک شدن سطح انتظار آدمها به واقعیت این رشتهها میشه. به هر روی هرکس میخواد بین دندون، دارو و پزشکی انتخاب کنه باید این سوالها رو از خودش بپرسه.
این صرفا تجربه شخصی یکدانه دانشجوی فارغالتحصیل در مقطع فوق تخصصه. پس با تاکید چندباره پزشکا، دندونپزشکا و داروسازهای محترم یکوقت بهشون برنخوره!
۱. من ضخامت پوستم اندازه کرگدن هست و تحمل هر گونه ناملایمت اعم از: شرایط زندگی، درگیری با هر قشری از آدمها، بالادستی های زبون نفهم و ... رو دارم؟
- بله : پزشکی
- تا حدی : دندونپزشکی
- پوستم مثل برگ گل، لطیفه : دارو
۲. من برام مهمه که اندازه زحمتی که میکشم پول دربیارم بلکم بیشتر!
- بله : دندون/ دارو
- نه من از مال دنیا سیرم : پزشکی
۳. من خودم وضع مالیم بد نیست و سرمایه اولیه دارم!
- بله : دارو
- تا حدی : دندون
- من خودمم و جورابام و یه جفت دمپایی لا انگشتی : پزشکی
۴. من تحمل شببیداری رو دارم و مثل جغد میتونم بیدار باشم و تحت فشار زیاد کار کنم و تصمیمات سختِ ساعتِ سه صبحی بگیرم!
- بله : پزشکی
- ابدا” : دندون/ دارو
۵. من از اینهام که عاشق درسخوندنم و اگه کتابامو ازم جدا کنن شهید میشم!
- بله : پزشکی
- تا حدی : دارو
- ناراحت میشم ولی شهید نمیشم! : دندون
۶. من عاشق سروکلهزدن با مریض و پازل حلکردنم!
- بچهمحلا به من میگفتن پوآرو : پزشکی
- حالا یه کاریش میکنیم : دندون
- حالم از هرچی مریضه بهم میخوره : دارو
۷. من عاشق وجهه اجتماعی این رشتهام و دوست دارم از بیرون مردمو بکشم حتی اگه شده خودم از درون بمیرم!
- وای آره من اینجوریم دقیقا” : پزشکی
- بالاخره کلاس کار هم مهمه : دندون
- من خیلی فروتن و افتادهام و به این چیزا فکر نمیکنم! : دارو
۸. من زندگیم برام مهمه و میخوام به همسر و بچههام هم برسم!
- بله حتما و قطعا” : دندون/ دارو
- بچه و همسر کیلو چنده بابا : پزشکی
۹. من عاشق کار عملی و خلاقانه هستم و از اینکه بشینم یک گوشه حفظ و خرخونی کنم منزجرم، منزجررر!
- وای حرف دل منو زدی! : دندون
- یکم اینجوریم : پزشکی
- نه من مدلم عملی نیست : دارو
۱۰. من مغز خر خوردم!
- هرروز تو سه وعده میخورم : پزشکی
- صبحانه و شام میخورم: دارو
- فقط ظهرها (جاتون خالی) واسه نهار : دندون
معرفینامه با چاشنی نگرش فراشتهای و آینده شغلی
?. کانال تلگرامی ارتیاد : t.me/ertiad
ادمین این کانال راه یک تعامل دو طرفه بین دانشجو و کنکوری رو فراهم کرده. یادمه ارتیاد به معنای جستوجو کردن بود. به همین منظور داخل کانال انتظار روبهرو شدن با چه سلسله موضوعاتی رو باید داشت؟ تا الان صدها نفر طی این سالها از...
- تجربهشون از رشته تحصیلیشون
- زندگی دانشجویی
- مسیر کاریای که پس از اون طی کردند
- چالشهایی که پشت سر گذاشتند
که در قالب فال متنی و صوتی ثبت کردند رو با یک سرچ و جستوجوی ساده میتونید ازشون بخونید. مخاطب اصلی این کانال هم بچههای دبیرستانی و کنکوری هستند که احتمالا مثل اکثر ما در دوران مدرسه فرصت کمی برای آشنایی با رشتهها و مسیرهای ممکن پیش رو داشتند و هدف این هست که بخشی از جای خالی این نیاز تامین بشه که میتونید به آدمهایی که میشناسید معرفی کنید.
البته باید توجه داشت که بخشی از این تحربیات بهاشتراکگذاشتهشده ممکنه تجربه فردی نویسنده باشه و لزوما قابل تعمیم نیست.
حتی اگه دانشجو فارغ التحصیل هستین تجربیاتتون رو در اونجا ثبت کنید. حتی با وجود تکراری بودن رشته اگه نکته تازه و تجربه جدیدی مدنظرتون اومد، چرا که ننویسین؟!
?. کانال یوتیوب کارگاه : www.youtube.com/@Kargahnet
چنل یوتیوب و پادکست کارگاه درباره مسیر شغلی و مسیر کاری آدمهای مختلف با تخصصهای گوناگونه. در هر قسمت سعی کردند تا از نمایی نزدیک با شرح شغلی یک حرفه آشنا بشیم و بفهمیم که در عمل چه کارهایی رو انجام میده، چه مهارتهایی داره و مسیر رشد رو چطور طی میکنه. هدفش هم «سر از کارِ مشاغل در آوردن» بهشکلی واقعبینانه است.
هدف از پیشنهادم برای شروع با اپیزود ۳۴ـُم از بین بردن کلیشههای رایج راجع بهرشتههای پرمتقاضی برای بچههای تجربیه. میتونید از اینجا بشنوین یا از اینجا ببینین.
?. کانال تلگرامی خدابانو : t.me/Khodabanoo
یکسری پست و بحث کامنتی درباره انتخاب رشته، خوابگاه، یا حتی تاثیر سهمیهها مختلف داخل کانالش گذاشته. نقطه قوت ماجرا اینه که کامنتها بازه و افراد مختلفی تجربیات خودشون رو در اختیار بقیه گذاشتند.
الان فضای مجازی بهقدری وسیعه که شما در هفده-هجده سالگی بهترین راهحلها، با کمترین آزمون و خطا در دسترسه. یعنی دیدن و شنیدن از تجارب بقیه. لازمه یادآوری کنیم که دانشآموزان ما روزهایی رو پشت سر گذاشتند که در بعضی مدارس از هر چیز دیگهای جز پزشکی صحبت میکردی (حتی دندون و دارو هم نه!) خود معلمها طوری با دانشآموز برخورد میکردند که انگار باگ خلقت سیستمی داره! مشابه این اتفاق چند ده سال پیش برای مهندسی هم افتاده بود. انگار تنها مسیر موفقیت در دکتر شدن خلاصه میشد. در صورتی که اگر کسی قصدش مهاجرت و یا پیشرفت و دستیابی به تمکن مالی سریعه از همون ابتدا از چندین کیلومتری رشتههای اینچنینی گذر نخواهد کرد. هوشمندانه آینده شغلیو برنامههاش رو مدنظر قرار میده و رشتهای ر وانتخاب میکنه که نزدیکترین قرابت رو با علاقهش داشته باشن. این حرفِ دل مشترک خیلی از رزیدنتهایی هست که سختیهاش رو نمیدونستند و بر اساس عرف جامعه دست به انتخاب زدند. مسیری که اگر میتونستند برگردند و با علم بر این شرایط، مسلما تغییرش میدادند.
چیزی که در خلال مجموع این دلسوزیها و تجربهنگاریها میخوام بهتون بگم اینه که کسی نگران اینکه ۱۲ سال مدرسه چهقدر فرد رو میتونه آماده کنه برای زندگی نیست، بیش از اندازه نگران کیفیت ورودیهای دانشگاه و عدالتیم! نمیدونم فراموش کردیم یا خودمون رو زدیم به فراموشی که از ابتدا قرار بود مدت آموزش همین ۱۲ سال باشه و فقط عده معدودی در دانشگاه ادامهش بدن. در واقع دغدغه این نیست که محصل بعد این ۱۲ سال میتونه شغل و زندگی خودش و دیگران رو بسازه یا نه، دغدغه این شده که میتونه بیشتر درس بخونه یا نه!
اگر قرار بود هدف مدرسه آمادهسازی محصل برای کارآفرینی و تولید ثروت باشه، باید تمام برنامههاش از ریشه تغییر میکرد. احتمالا سر فرصت بیشتر در اینباره پرسوجو کنم و بنویسم. چرا که حسابی برام دغدغهشده.
چو قصه این چنین است...
دیگه با توجه به محدودیت زمان و انرژی، از این پست با پوششی جامع از سریِ حداقلی، خلاصهتر و شفافتر از این نمیشد. (چرا یهو اینقدر دلم سیب سبز و توت فرنگی خواست؟) امیداورم در انتخاب رشته مدنظرتون موفق باشین.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بررسی و تحلیل فیلم Ghost Dog
مطلبی دیگر از این انتشارات
بدهی فنی در برنامه نویسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اگه برنامه نویسی باید...باشی !