رنگ‌هایی خیال‌انگیز - مروری بر فیلم «درونِ بیرون» “INSIDE OUT”

یک اتاق بزرگ به مانند یک هواپیما، با یک میز که رویَش دکمه‌ها و چند دستک‌ نصب شده؛ در آن سمتِ اتاق چشم‌اندازی به بیرون که جزیره‌‌هایی در هوا معلقند با رنگ‌هایی متنوع؛ این می‌شود خلاصه‌ای از درون ذهن ما! خلبانان هواپیما که فکر ما را به پرواز در می‌آورند و در فرودگاه‌هایی که رخدادهای زندگی‌ست پنج نفرند. شادی، عصبانیت، غم، ترس و نگرانی. هرکدام از این پنج نفر نماینده‌ی یک احساس بنیادین درون هر انسان است. عصبانیت کوتوله‌ای قرمزرنگ، غم دختری یکسره آبی با چشم‌‌های ریز، نگرانی دختری سبز که پشتِ چشم نازک کرده، ترس موجودی بنفش و لاغر که با چشم‌های ورم کرده و شادی دختری با قدِ کشیده، پوست زرد و موهای آبی می باشد. اگر به تصویری که در ذهن‌مان برای آدم‌های با این احساسات غالب دقت کنیم می‌فهمیم که چقدر رنگ‌ها و فرم این شخصیت به کاراکترهای فیلم شبیه است.

این انیمیشن یکی از واقعی‌ترین چیزهای خیالی‌ای‌ست که ساخته شده. دلیلش هم تصویر کردن درونِ ذهن یک فرد و تمثیل کردن احساسات به پنج موجود که خیال‌انگیزی فوق‌العاده‌ای دارد و نحوه‌ی مواجهه‌ی فرد با دنیای پیش‌رویش که کاملا سوژه‌ای واقعی‌ست می‌باشد. در دنیای درون ذهن شخصیت اصلی فیلم که دختربچه‌ای‌ست که به خاطر خانواده‌اش به شهری دیگر مهاجرت کرده است، شهری خیالی دیده می‌شود. شهری همراه با جزیره‌ها، ایستگاه‌ها، راه‌های عجیب و غریب که بی‌شباهت به آن چیزی که دانشمندان حوزه‌ی روان قصد تصویر کردن ذهن انسان را دارند نیست. به گمان من سینما چیزی جز تصویر نیست و این انیمیشن دنیایی را تصویر کرده است که در نوع خودش بی‌نظیر است.

کارگردانی «درونِ بیرون» را «پیت داکتر» به عهده داشته و کمپانی «پیکسار» سازنده‌ی اثر است. «والت دیزنی پیکچرز» در ژوئن سال 2015 پخش آن را شروع کرد. پیت داکتر ایده‌ی اصلی این فیلم را از زندگی خودش که در نوجوانی به دانمارک منتقل شده بود گرفت و بعدها که دخترش در سن 11 سالکی همین تجربه‌ی مشابه را از سرگذارند قصدش برای نوشتن فیلمنامه‌ای با این موضوع جدی‌تر شد.

این انیمیشن هم مثل بسیاری دیگر از انیمیشن‌ها فقط مخصوص کودکان نیست و مخصوص هر آدمی‌ست که کودک بوده. مخصوص هر کسی‌ست که خاطره دارد و مخصوص هر آدمی‌ست که ذهن داشته باشد! هنگام تماشای فیلم از تنوع رنگ‌های استفاده شده در آن و دقت زیبایی‌شناسانه‌ی المان‌های فیلم به وجد می‌آییم و این از سابقه‌ی پیت داکتر در نقاشی می‌آید. یکی از نکات مهم در زمینه‌ی انیمیشن، باورپذیر بودن اجزای اثر است که در این اثر به خوبی رعایت شده است و حتی پنج احساس فیلم هم شخصیت‌پردازی شده‌اند که چیز جدید‌ی‌ست. جایی که شادی اشک می‌ریزد ما تحول شخصیت یک احساس را می‌بینیم و این یعنی درونِ بیرون شبیه هیچ چیزی نیست که تابه‌حال دیده‌اید.

سیر روایت فیلم در کل خوب است هرچند از جایی به بعد ریتم اثر می‌افتد ولی در کل قابل قبول است. صدای شخصیت‌های اثر هم بسیار خوب است و انرژی کارکتر‌ها با پنج احساس هم‌خوانی دارد. این‌که صدایِ شادی یا غم باشیم چیزی نو ا‌ست ولی کار به زیبایی در آمده است و شور و لرزش صداها به شخصیت‌ها می‌خورد.

«درونِ بیرون» جایی‌ست که خیال چهره می‌گیرد و جلوی چشمان‌مان دیالوگ می‌گوید. لذت تماشای این اثر را از دست ندهید.

حسین رهاد