ریویو فیلم «مرگ استالین»، اثر آرماندو ایانوچی

پوستر فیلم «مرگ استالین»
پوستر فیلم «مرگ استالین»

چگونه یک کمدی می‌تواند ترسناک باشد؟ در تاریخ سینما تلفیق ژانرهای وحشت و کمدی به وفور صورت گرفته و حاصل آن فیلم‌های جذابی بوده که نه تنها توانسته‌اند مخاطب را به خنده بیاندازند، بلکه هر از چندگاهی باعث شده‌اند که ضربان قلب او افزایش پیدا کند و حتی تا حدی او را بترسانند. اما اکثر این کمدی‌های ترکیب شده با ژانر وحشت به سمت دلهره و وحشت ناگهانی (جامپ‌اسکر) روی آورده‌اند. چه زمانی یک کمدی می‌تواند مخاطب خود را بترساند، بدون آن‌که به او دلهره بدهد؟ اضافه کردن این نکته باعث می‌شود که دایره‌ی یافته‌ها کوچک‌تر بشود؛ اما شاید یکی از بهترین مکان‌هایی که می‌توان به سراغ این کمدی‌های ترسناک رفت ساب‌ژانر کمدی سیاسی باشد.

سیاستمداران، از دید هر انسان عادی، در ظاهر بسیار خنده‌دار هستند؛ آن‌ها بچه‌هایی بزرگ هستند که نمی‌دانند با قدرتی که در دست دارند چگونه رفتار کنند. کمدین‌های زیادی در طول تاریخ از سیاستمداران استفاده کرده‌اند و مخاطب را به خنده انداخته‌اند؛ و فیلم‌های کمدی زیادی مانند «دکتر استرنج‌لاو: یا چگونه یاد گرفتم که دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم» ساخته شده‌اند که هدف اصلی‌شان به سخره گرفتن سیاست است. اما در لایه‌ی زیرین تقریباً همه‌ی کمدی‌های سیاسی یک کشف هراسناک وجود دارد؛ این کودکان بزرگ که توسط کارگردانان و کمدین‌ها به سخره گرفته می‌شوند در واقع قدرت زیادی در دست دارند و از این قدرت به طور متداوم استفاده می‌کنند؛ و این قدرت بر روی زندگی تک تک افراد زنده کره زمین می‌تواند تاثیر بگذارد. در سال 2017، آرماندو ایانوچی با استفاده از همین لایه‌ی زیرین حاضر در کمدی‌های سیاسی، فیلم «مرگ استالین» را می‌سازد. فیلمی که بر روی یکی از پوسترهایش یک تگ‌لاین بشدت مهم را استفاده می‌کند: «کمدی وحشت‌ها».

داستان فیلم یک روایت نیمه‌تاریخی بر اساس اتفاقات حول مرگ جوزف استالین و به قدرت رسیدن نیکیتا خروشچف در سال 1953 است. فیلم مجموعه‌ای از داستانک‌های کوچک است که هرکدام از شخصیت‌های مهم سیاسی شوروی در فاصله‌ی چندروزه مرگ استالین تا خاکسپاری او پشت سر می‌گذارند و خط داستانی که این داستانک‌های کوچک را به یکدیگر متصل می‌کند تقابل قدرت میان این شخصیت‌ها و انتخاب یک جانشین برای استالین است. با وجود آن‌که فیلم مملو از شخصیت‌های مختلف با القاب مختلف است، اما ایانوچی به خوبی آن‌ها را کنترل می‌کند و اطلاعات را به آرامی اما روان به مخاطب ارائه می‌کند. در اینجا لازم است به یکی از نکات مثبت فیلم و نبوغ ایانوچی در کنترل صحنه‌های پر از شخصیت اشاره شود؛ دیالوگ‌ها. ایانوچی هرکدام از این شخصیت‌ها، بدون توجه به مدت زمانی که بر روی پرده هستند، را به خوبی به مخاطب معرفی می‌کند و به هرکدام دیالوگ‌هایی با لحن مخصوص خودشان می‌دهد. بنابراین با توجه به لحن و رویکرد شخص و دیالوگ نسبت به موقعیت می‌توان حدس زد که چه کسی در حال گفتن این دیالوگ است. این نکته باعث می‌شود که صحنه‌های پر از شخصیت فیلم که مملو از دیالوگ‌هایی است که یکدیگر را قطع می‌کنند، به راحتی توسط مخاطب دنبال بشوند.

صحنه‌ای از فیلم «مرگ استالین»
صحنه‌ای از فیلم «مرگ استالین»

البته لازم است که برای تفاوت بین شخصیت‌ها، به جز دیالوگ‌های ایانوچی به خود بازیگران این شخصیت‌ها نیز اشاره بشود. تیم بازیگری متشکل از نام‌های شناخته شده (و در عین حال نه بشدت معروف) مانند پاول وایت‌هاوس، پدی کونسیدین، جیسون ایزاکس و سایمون راسل بیل به خوبی توانسته هرکدام از این شخصیت‌ها را شناسایی کند و هر بازیگر یک بازی فراتر از حد انتظار ارائه داده. هرکدام از این شخصیت‌ها حالت بدنی مخصوص خودش را دارد و حرکات کوچکی در بازی هرکدام نهفته که باعث می‌شود با وجود ازدیاد شخصیت‌ها، تقریباً تمامی آن‌ها (به درجات مختلف) بیادماندنی شوند. اما در قله‌ی این تیم بازیگری دو نفر نشسته‌اند: استیو بوشمی در نقش نیکیتا خروشچف و مایکل پالین در نقش ویاچسلاو مولوتوف. بوشمی که در یکی از بهترین بازی‌های دوران کاری خود ظاهر شده، به خوبی تک تک احساسات شخصیت را بروز می‌دهد و حتی زمانی که دیالوگی برای گفتن ندارد، مخاطب به خوبی می‌تواند درک کند که اکنون چه چیزی در ذهن او می‌گذرد؛ و با توجه به اهمیت و قدرت شخصیت خروشچف این نکته بسیار حائز اهمیت است. در کنار او، مایکل پالین با وجود آن‌که شخصیتی کم‌اهمیت‌تر را بازی می‌کند، اما به خوبی حرکات بدن خودش را بر اساس شخصیت تنظیم کرده و به خوبی قسمت‌های مختلف شخصیت مولوتوف را که از طریق دیالوگ‌ها قابل بیان نبوده را نمایش می‌دهد.

در اینجا شاید لازم است که به یکی از مشکلات بزرگ فیلم نیز اشاره شود. با توجه به اینکه داستان فیلم در شوروی دهه 50 میلادی می‌گذرد، هیچ‌کدام از شخصیت‌ها لهجه‌ی روسی ندارند. بسیاری از فیلم‌های دیگر مانند «والکیری» که از این تکنیک استفاده می‌کنند، معمولاً تلاش می‌شود که دلیلی پشت این عدم وجود لهجه گذاشته شود؛ اما ایانوچی فیلم را بدون هیچ توضیح یا دلیلی آغاز می‌کند. این مشکل شاید کم‌تر به چشم می‌آمد اگر همه‌ی بازیگران فیلم لهجه‌های یکسان داشتند. بسیاری از فیلم‌های تاریخی نیز با افراد بدون لهجه‌ی خاص شروع می‌شوند اما چون همگی بازیگران فیلم لهجه‌های یکسان دارند، درک و قبول این نکته برای مخاطب راحت‌تر است. اما در مرگ استالین، دو بازیگر (استیو بوشمی و جفری تامبور) با لهجه‌ی آمریکایی حرف می‌زنند، در حالیکه اکثر بازیگران فیلم لهجه‌ی بریتانیایی دارند. این نکته با وجود آن‌که شاید پس از گذشت نیمه اول فیلم دیگر به چشم نیاید، اما در قبول اولیه فضا و داستان و شخصیت‌های فیلم مشکل ایجاد می‌کند.

در انتها باید گفت که مرگ استالین فیلمی است که برای دوستداران کمدی‌های سیاسی می‌تواند به راحتی یک فیلم بیادماندنی و جذاب شود. بازی بسیار خوب تیم بازیگری در کنار دیالوگ‌نویسی ماهرانه آرماندو ایانوچی باعث می‌شود که فیلم تبدیل به معدنی از شخصیت‌های جذاب شده و استفاده ایانوچی از داستانک‌های مختلف برای بیان بخش‌های مختلف باعث می‌شود که مخاطب به راحتی اطلاعات را دریافت و هضم کند. اما آیا این فیلم همانطور که تگ‌لاین قول می‌دهد یک «کمدی وحشت‌ها» است؟ با توجه به لایه‌ی ترسناک همه‌ی کمدی‌های سیاسی، می‌توان گفت که فیلم حتی اگر تلاش هم نمی‌کرد که وحشتناک باشد می‌توانست ایجاد هراس کند؛ اما فیلم در واقع تلاش می‌کند که یک قدم فراتر برود. با وجود آن‌که صحنه‌های کمدی بسیار زیادی در فیلم است و ابزورد بودن موقعیت در کنار قدرت فراوان هرکدام از این شخصیت‌ها در شوروی باعث شده که فیلم یک لحن شوخ به خود بگیرد؛ اما هرچه داستان جلوتر می‌رود فیلم نیز بی‌رحم‌تر می‌شود. معمولاً در کمدی‌های سیاسی تلاش می‌کنند که بار وحشتناک آن بیشتر از بار کمدی آن نشود؛ اما مرگ استالین روندی متضاد آن پیش می‌گیرد.

فیلم از ابتدا مرگ افرادی که استالین قتل آن‌ها را با لاورنتی بریا مشورت می‌کند را نمایش می‌دهد و از همان ابتدای فیلم مشخص می‌شود که تصمیمات این سیاستمداران عاقبت‌هایی دارد که قرار است فیلم به مخاطب نشان بدهد. هر چه داستان جلوتر می‌رود و تقابل قدرت بین این سیاستمداران بیشتر می‌شود، مردم بیشتری به قتل می‌رسند و فیلم در نمایش خشونت بی‌رحم‌تر می‌شود؛ تا جایی که در صحنه‌ی اوج فیلم (با وجود یک موقعیت ابزورد کمدی) احساس هراس و ترس از این سیاستمداران قدرتمندتر از خنده‌هایی است که تلاش‌های بدون سرانجام آن‌ها در مخاطب ایجاد می‌کرد. بنابراین نه تنها فیلم به تگ‌لاین «کمدی وحشت‌ها»ی خود وفادار می‌ماند، بلکه می‌توان گفت که مرگ استالین نمونه‌ای خوب از یک کمدی وحشتناک است، اما کمدی وحشتناکی که دلیل وحشت آن ایجاد دلهره یا ترس لحظه‌ای در مخاطب نیست.

صحنه‌ای از فیلم «مرگ استالین»
صحنه‌ای از فیلم «مرگ استالین»