فایده انقلاب چیست؟

ما در این سال‌ها یاد گرفته‌ایم تا نشانه‌ها را دنبال کنیم و بشناسیم تا فریب هر بازی‌ای را از جانب هر جبهه‌ای نخوریم.

به عنوان مثال در وقایع اخیر خصوصن در این یک ماه گذشته می‌بینیم که ناگهان آقای عبدالکریمی در مصاحبه‌ای بدون ضرورت به شعار «زن، زندگی، آزادی» حمله می‌کنند و آن شعار را بی‌ریشه و بی‌اصالت و تهی از عقبه فرهنگی و یک شعار وارداتی معرفی می‌کنند.

و بعد از آن مصاحبه، عوامل سیستم یکی پس از دیگری عین این ادعاها را تکرار می‌کنند.

سلیمی نمین در نشست دانشگاه آزاد می‌گوید:
«شعار «زن، زندگی، آزادی» چون کپی‌برداری است، قابل احترام نیست و مطالبه دانشجویان باعث شرمندگی است.»/ایسنا

بعد به فاصله یکی دو روز

انسیه خزعلی، معاون رئیسی می‌گوید:
«زن، زندگی، آزادی» در باطن علیه زنان و مخالف مشی آزادی‌طلبی است. در اتفاقات اخیر حرکتی را به نام زنان، زندگی و آزادی شروع کردند، اما در باطن مخالف مشی صحیح آزادی‌‌طلبی واقعی و رسیدن به ارتقا و کمال است.

بعد نوبت حجت الاسلام علم‌الهدی که می‌فرمایند:
یکی بی‌دینی پیدا شده که می‌گوید شعار زن، زندگی، آزادی زیباست. یک سری مزدور ریخته‌اند در این مملکت که روسری بردارند. نباید عقب‌نشینی کنیم و بگوییم مردم می‌خواهند. کدام مردم؟

بعد روزنامه دولت یعنی ایران، سخنان آقای کچوئیان را بازنشر می‌کند و با تیتر درشت از زبان او می‌نویسد:
شعار «زن، زندگی آزادی و مرد، میهن، آبادی» یعنی «زن، فحشا، هرزگی» و «مرد، بی‌ناموسی، شهوت‌رانی». این‌ها می‌خواهند جامعه را ویران کنند. دنبال لخت شدن هستند. غرب با همین چیزها ویران شده است! این‌ها می‌گویند شعار ما «زن، زندگی، آزادی» است، اما با عرض معذرت از تمام انسان‌های صادق، شعارشان «زن، فحشا، هرزگی» است. می‌گویند شعار ما «مرد، میهن، آبادی» است اما در واقع شعارشان «مرد، بی‌ناموسی، شهوت‌رانی» است.

بعد نوبت آقای سعید جلیلی می‌رسد که بگوید:
شعار «زن، زندگی، آزادی» از سوی آمریکا و متحدانش یک دروغ بزرگ است. قرآن می‌گوید ببینید دشمن از شما چه می‌خواهد؟ آن را انجام ندهید./فارس

و تمام این اتفاقات و اظهارنظرها دقیقن بعد اظهار نظر در مورد شعار زن، زندگی، آزادی، از آقای عبدالکریمی انجام می‌گیرد.

«یعنی اول تئوریزه می‌شود و بعد بر اساس آن تئوری به آن حمله می‌شود.»

و این همه بخشی از کارگاه گفتمان‌سازی و ادبیات‌سازی‌ست. شاید در یک نبرد. نبردی نابرابر.

اخیرن در رابطه با هایدگر می‌خوانم. مایلم سخنان پرشور او در دانشگاه را اینجا نیز بیاورم:
پیشوا خودش و تنها پیشوا و همچنین قوانین پیشوا، واقعیت امروز ما و آینده کشور ما است. آینده‌ای بدون هیتلر وجود ندارد، هیتلر آینده ما و مردم و کشور ما است.

هر چه جلوتر برویم به نشانه‌هایی برخواهیم خورد که به ما می‌گوید که هایدگر عملن تئوریسین نازیسم بود.

ویلیام آلتمن کتابی نوشته به نام «هایدگر و جنگ‌جهانی اول» که در سال 2012 به چاپ رسیده است. التمن معتقد است که بخش‌های 62 و 72 کتاب «هستی و زمان» مرثیه‌ای بر مرگ سربازان آلمانی در جنگ جهانی اول است. او اظهار می‌کند که در سال 1934 هایدگر به مناسبت کشته شدن همکلاسان خود در جنگ جهانی اول نطق می‌کند و می‌گوید که: «جنگ بزرگی در پیش است.»

این نکته باعث شگفتی نویسنده شده است که هایدگر چگونه در سال 1934 پیش‌بینی کرده بود که جنگ‌جهانی دوم به وقوع می‌پیوندد. گویا نازی‌ها پیشاپیش در تدارک جنگ بوده‌اند. به هر جهت از نظر آلتمن فلسفه ارتباط نازیسم با فلسفه هایدگر حتی پیش از انتشار کتاب «هستی و زمان» شروع می‌شود و او کتاب «هستی و زمان» اثر یک فیلسوف نازی می‌داند و هدف کتاب هستی و زمان را پرورش جنگجوی نازی می‌داند که خود را در مقام قهرمان قربانی اهداف نازیسم کند و سرنوشت هم چنین خواسته است.

بوردیو جامعه‌شناس و فیلسوف فرانسوی نیز، حتی بیش از انتشار کتاب فاریاس اظهار نظر می‌کند که «هستی و زمان» و دیگر آثار هایدگر را نمی‌فهمیم مگر این که آثاری را مطالعه کنیم که انقلابیان محافظه‌کار آلمانی مانند کارل شمیت و یونگر نوشته‌اند. مثلن وقتی هایدگر از مفاهیمی چون قهرمان و سرنوشت در «هستی و زمان» سخن می‌راند، مشاهده می‌کنیم که این مفاهیم در دیگر آثار انقلابیان محافظه‌کار یا به عبارت دیگر در آثار دیگر نازی‌ها هم وجود دارند.

وقتی معنای این مفاهیم را از آثار آنان دریافتیم آن وقت است که متوجه می‌شویم منظور هایدگر چیست و آثار هایدگر آثاری برآمده برای انقلابیان محافظه‌کار آلمانی‌اند. آنان معتقد بودند که نازیسم می‌تواند بساط بلشویسم، دموکراسی آمریکایی را از میان ببرد و اروپا را حیاتی دوباره ببخشد. نازیسم برای انقلابیان محافظه‌کار آلمانی، آغازی دوباره بود و همین موضوع یعنی آغاز دوباره را هایدگر پیش‌شرط فهم دازین می‌داند و این موضوع را به کرات گفته است.

دنبال کردن نشانه‌ها در سپهر سیاسی جامعه ما را کمک می‌کند به نتایج جالبی دست پیدا کنیم و به فهم درستی از اتفاقات و اظهار نظرها برسیم.

در این راستا و در ورطه عمومی‌خوان مخاطبین قصد دارم کتابی رو به شما عزیزان معرفی کنم که خوندنش در این روزها نه تنها خالی از لطف نخواهد بود بلکه فکر می‌کنم ضرورتی هم همراه خودش داره که ایجاب می‌کنه ما در این روزها به مطالعه چنین موضوعاتی بپردازیم.

«آدری لرد» استاد دانشگاه و نویسنده مهمی در مطالعات فمینیسم است. تقریبن همه عمر کنشگر معدنی و فمینیست و فعال حقوق سیاهان بود.

او یک جا جمله‌ای کلیدی نوشت که سال‌ها بعد از مهم‌ترین جملات هر مبارزه مدنی و سیاسی است: «مراقبت از خودم، تجمل و اغراق نیست. حفظ تعادلم است و سیاسی‌ترین اکت من در مبارزه.» لرد توضیح داد که «بدن» یک مسئله سیاسی است. بدن آدمی‌زاد تحت ظلم و تبعیض، سیاسی‌تر هم هست و مراقبت از این تن، رادیکال‌ترین اکت سیاسی.

بعدتر فعالان سیاسی و مدنی و فمینیست و نویسنده‌های دیگری در تکمیل او نوشتند که وقتی دشمن و زور مسلط، تو را خسته و فرسوده و ازپاافتاده می‌خواهد، خودمراقبت‌گری و رسیدن به جسم و روان خود _ در هر شکل که برای تو مفید است _ سیاسی‌ترین عمل، در میدان مبارزه طولانی علیه استثمار و ستم و تبعیض است.

مهم‌ترین دلیلی که چند سال قبل کتاب «فایده انقلاب چیست اگر نتوانیم برقصیم؟» را ترجمه کردم، همین بود. کتابی که به درستی می‌گوید از اساس کنشگری مدنی پایدار، بدون مراقبت از خود، ممکن نیست؛ و از بیش از صد کنشگر مدنی فمینیست در سراسر جهان می‌پرسد چطور مراقب جسم و روان‌اند:

یکی می‌رقصد،
یکی غذای چرب‌وچیل خوشمزه درست می‌کند،
یکی می‌زند به دل طبیعت،
یکی ماساژ می‌رود و یوگا کار می‌کند،
یکی فیلم آب‌دوغ‌خیار می‌بیند
و ...

و کتاب به درستی می‌گوید گفتن، شنیدن و تقسیم این مراقبت از خود و «زندگی»، با همه جزئیات روزمره در ظاهر بی‌اهمیت‌اش، چقدر مهم، ضروری و سیاسی است.

در شعار سه کلمه‌ای اعتراضات ایران، برای من زندگی از همه‌چیز مهم‌تر است. به تن‌های مردمی نگاه می‌کنم که به شورش برآمدند از بهر زندگی، از بهر بیرون زدن از سبک زندگی تحمیلی و ریاکارانه، سانسور واقعیت‌های روزمره و باورهایشان و زدن به زیر بساط تظاهر و چیزی که در روان‌شناسی و جامعه‌شناسیِ ستم به آن «مرگ اجتماعی» می‌گویند. (اینقدر تو و باور و سبک و عقیده‌ات از سوی جمع غالب نادیده گرفته و له می‌شود که بین تن و روان‌ات ارتباط معنادار از بین می‌رود. تو "زنده و مرد‌ه‌ای".)

تسلیم این عربده عذاب وجدان دادن به شما بابت زندگی و روزمره نشوید، مراقب تن و روان خود باشید. این راه طولانی است و در این مسیر طولانی خیلی وقت‌ها قرمه‌سبزی پختن یکی و هندوانه یلدای دیگری، سلفی کسی در آینه یا رقص دو تن، سیاسی‌ترین اکت و دوام آرودن برای بقاست.

همه این هزینه‌ها بابت «زندگی» است و فایده‌ای ندارد اگر نتوانیم انتخاب کنیم برقصیم یا نرقصیم.

مختصری درباره کتاب: دردودل‌های زنان کنشگر و چاره‌هایی برای حفظ ثبات و سلامت جان و روان‌شان.
https://uploadboy.com/direct/jo82xv903sxd.html

پی‌دی‌اف این کتاب رو اینجا هم قرار می‌دم که شما هم بتونید دانلود کنید و بخونیدش.
حتمن حتمن حتمن!

پ.ن: اعتراضات حال حاضر ما مشخصن نشان از وجود خشونت و تبعیض نظام‌مند علیه اعضای جامعه ماست. آزادی یعنی وجود قوانین محافظتی برای زنان و کودکان، برای عموم افراد ورای جنسیت، هویت جنسی و جنسیتی، ویژگی‌های فیزیکی و ذهنی، دین و مذهب، نژاد، اتنیک، ملیت و شغل است.

به اُمید و برای آگاهی...