فیلم «کف کلفت»!
اگر Platform را به Google Translate بدهید، ترجمهای بهتر از همین «کف کلفت» پیدا نمیکنید. البته بیانصاف نباشیم. «بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی» هم در لیست معانی Platform دیدهمیشود. اما این برای ما نان و آب نمیشود. بیایید به سراغ Oxford برویم. دو ترجمه برای آن وجود دارد.
1. A raised level surface on which people or things can stand.
2.The declared policy of a political party or group.
با اولی کاری ندارم. فقط خواستم قدری از Google Translate بابت معانیاش دفاع کنم!
اما معنی دوم Oxford! «سیاست یا قانون تعیین شدهی یک گروه سیاسی». اگر این معنی از نام فیلم "The Platform" را نمیدانستید یا به آن توجه نکردهبودید، و البته اگر فیلم را دیدهباشید، احتمالا الان دهانتان از تعجب کمی باز شدهاست! البته همانطور که احتمالا میدانید، این فیلم ساختهی اسپانیاست و Platform اسمیست که Netflix بعد از گرفتن فیلم برای پخش جهانی روی آن گذاشته. نام اصلی فیلم "El Hoyo" یا به انگلیسی "The Hole" است. شخصیتهای فیلم هم آن مکان را به همین نام صدا میکنند. البته شخصا معتقدم باید از Netflix بابت این که نام فیلم را سوراخ (اصلا چون شمایید حفره) نگذاشت تشکر کنیم!
بعید به نظر میرسد که در حین مشاهدهی فیلم رگ و ریشهی سرمایهداری را در فیلم حس نکردهباشید. همه چیز، از طبقه طبقه بودن زندان، غذای بهتر طبقههای بالاتر، بیتوجهی بالانشینها به پایینیها، همه و همه بوی سرمایهداری میدهد. جدا از همهی نکات ریز و درشت فیلم که باید جامعهشناسان و روانشناسان و سرمایهداریشناسان در مورد آنها نظر بدهند، دو سه مورد، بیشتر نظر من را به خود جلب کردند. قرارم از نوشتن این متن هم گفتن همین نکات است و قصد ندارم پا در کفش کسی کنم!
اسپویلر آلرت!
اگر فیلم را ندیدهاید و قصد دیدن آن را دارید، از اینجا به بعد نوشته ممکن است کمی از لذت دیدن فیلم را کم کند. اگر فیلم را ندیدهاید تصمیمی هم به دیدنش ندارید، ادامه را هم بخوانید، شاید مشتری شدید!
اولین صحنهی جالب فیلم برای من، جایی بود که تریماگاسی، اولین هم اتاقی شخصیت اصلی داستان یعنی گورنگ در طبقهی ۴۳، از این میگفت که چگونه از اینجا سر در آوردهاست. او گفت از تبلیغات تلوزیونی که پشت سر هم میآمدند و جوری تبلیغ میکردند که تریماگاسی فکر کرده شاید مشکل زندگیاش نداشتن این چیزهاست عصبانی شده و تلوزیون را از پنجره به بیرون پرت کرده و باعث کشتهشدن فردی شدهاست که به صورت غیرقانونی به کشور آمده. این که فیلم چرا شخص مقتول را اینطور توصیف کرده، تا انتهای فیلم برایم مشخص نشد.
کمی بعدتر، ناگهان یک نفر از حفرهی وسط اتاق به پایین افتاد. عجیب است که چرا کسی که از طبقههای بالا باید خودش را پایین بیاندازد. تریماگاسی توضیح میدهد که با وجود اینکه در طبقههای بالا غذا به اندازهی کافی هست، اما این همه چیز نیست. چون هدفی برای ادامه وجود ندارد، و ایضا فکر به این که در طبقههای پایین چه میگذرد، خود را پرت میکنند. بعد از اینکه گورنگ ماه اول در این طبقه را میگذراند، با هم اتاقیاش به طبقهی ۱۷۱ منتقل میشوند. جایی که هیچ غذایی قرار نیست به آنها برسد. وقتی این قسمت از فیلم را میبینید، نه شما نه گورنگ نمیدانید که ۱۶۲ طبقهی دیگر نیز پایین تر از این طبقه وجود دارد. اما با کنار هم گذاشتن این نکته و دیدن این صحنه که چند نفر بعد از بیدار شدن در طبقهی جدید خود را به پایین پرت میکنند، به علاوهی توضیح تریماگاسی که میگوید اینها کسانی هستند که تحمل طبقههای بد را ندارند، به این ختم میشود که عدهای، بدون توجه به این که شرایطشان از خیلیهای دیگر بهتر است، باز هم ناامید میشوند و از ادامه باز میمانند.
نکتهی دیگر فیلم، زنی بود که روی تخته هر ماه پایین میرفت تا بچهاش را پیدا کند. اول یکی از هم اتاقیهای گورنگ در مسیر داستان که سابقا از مسئولین حفره بوده، میگوید که آن زن توهم دارد و اصلا بچهها حق ورود به این مکان را ندارند. اما بعدتر مشخص میشود که واقعا بچهاش اینجاست و درگیر این مشکلات. قانون منع ورود کودکان و وجود این بچه و زنی که به دنبال پیدا کردن آن است، همه را کنار هم بگذارید و خودتان نتیجه بگیرید.
فیلم، صحنهها و نکتههای قابل تأمل کم ندارد. چه بسا که اگر از نگاه یک کارشناس به آن نگاه شود، این نکات بیشتر هم باشند. اما فکر میکنم تا همینجا به اندازهی حوصلهی من و شما کفایت میکند.
علاوه بر این که جامعهشناس و فلان و بهمان نیستم، فیلمشناس و منتقد سینما هم نیستم! اما به عنوان یک علاقهمند و اندکی هم دنبال کنندهی سینما، دیدن "The Platform" را پیشنهاد میکنم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی فیلم World War Z
مطلبی دیگر از این انتشارات
استخدام به عنوان برنامه نویس
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه از بیاختیاری اعصاب خود خجالتزده نشویم؟