قوانین اسمی



قانون Amara: همیشه بلافاصله پس از ظهور تکنولوژی جدید در مورد توانایی‌های آن اغراق می‌شود و با گذشت زمان تاثیراتش دستکم گرفته می‌شود.

قوانین سه‌گانه‌ی رباتیک ایزاک آسیموف:

قانون ۱: یک ربات نباید به انسانی آسیب برساند یا اجازه دهد که انسانی آسیب ببیند.

قانون ۲: یک ربات باید از همه‌ی دستوراتی که از یک انسان می‌گیرد اطاعت کند مگر آنکه این دستورات با قانون ۱ تناقض داشته باشند.

قانون ۳: یک ربات باید از وجود خودش حفاظت کند تا وقتی که این حفاظت با قوانین ۱ و ۲ تناقض نداشته باشد.

قانون پارکینسون: یک کار به اندازه‌ی زمانی که برایش در نظر گرفته شده طول می‌کشد.

قانون Brandolini: هزینه‌ی پاک کردن نجاست (حرف چرت - bullshit) بسیار بیشتر از هزینه‌ی تولید آن است. یا به عبارت دیگر، وقتی اطلاعات غلط منتشر می‌شود هزینه‌ی مقابله با آن بسیار زیادتر از انتشار آن است. یک دیوانه سنگی را داخل چاه می‌اندازد و هزار عاقل نمی‌توانند بیرونش بیاورند.

قانون Andy and Bill: وقتی یک تراشه‌ی کامپیوتری وارد بازار می‌شود، نرم‌افزارهای جدیدی ساخته می‌شوند تا از تمام توان سخت افزاری جدید استفاده کنند.

قانون Goodhart: اگر معیار اندازه‌گیری چیزی تبدیل به هدف شود آنوقت معیار بدی است زیرا خود آن معیار تبدیل به یک هدف می‌شود. مثلا مردم یا کارمندان سازمان تلاش خواهند داشت تا خود را با آن معیار وفق دهند.

قانون Cheops: هیچ کاری در زمانبندی مقرر و با بودجه‌ی از پیش مشخص شده انجام نمی‌شود.

قانون Rothbard: هر کسی در حوزه‌ی ضعف‌های خودش متخصص است.

اصل حصار Chesterton: اگر جایی حصاری دیدید و خیال کردید که هیچ کاربردی ندارد و تصمیم گرفتید آن را حذف کنید شما یقینا در اشتباه هستید. تا زمانی که مورد مصرف یک چیز را ندیده‌اید نمی‌توانید اقدام به حذف یا اصلاح آن کنید.

قانون Segal: یک مرد با یک ساعت می‌داند ساعت چند است اما یک مرد با دو ساعت نه.

اصل Dilbert: شرکت‌ها تمایل دارند افراد بی‌خاصیت را مدیر کنند تا از میزان خرابکاری آنها کم کنند.

قانون Dollo: یک ارگانیسم زنده قادر نیست به زندگی اجدادش برگردد.

عدد Dunbar: تعداد افرادی که یک نفر می‌تواند با آنها رابطه‌ی پایدار اجتماعی برقرار کند از ۱۵۰ بیشتر نمی‌شود.

قانون Claasen: به درد بخور بودن متناسب است با لگاریتم تکنولوژی. مثلا رم 256 تنها به اندازه‌ی ۱/۸ از رم ۱۲۸ به درد بخورتر است.

اصل تفنگ چخوف: هر عنصر داستان که اضافی است باید حذف شود. اگر یک تفنگ یک جایی در داستان آمده حتما باید بعدا با آن تفنگ به یک نفر شلیک شود.

اصل Shirky: سازمان‌ها سعی می‌کنند مشکل و مساله‌ای را حفظ کنند که برای رفع آن تشکیل شده‌اند.

قانون Hofstadter: همیشه بیشتر از چیزی طول می‌کشد که انتظارش را داری، حتی وقتی که همین قانون Hofstadter را لحاظ کنی، (و احتمالا حتی وقتی که همین قانون جدید را، و حتی وقتی که همین آخری را ...)

قانون Cromwell: احتمال صفر و صد وجود ندارند مگر در منطق و ریاضی. مثلا احتمال آنکه ۲+۲=۴ باشد صد در صد است.

قوانین آرتور سی کلارک:

قانون اول: وقتی یک دانشمند مجرب پیر می‌گوید چیزی ممکن است، به احتمال قوی درست است. اما وقتی می‌گوید چیزی غیرممکن است احتمال اشتباهش بالاست.

قانون دوم: تنها راه کشف محدودیت‌های اینکه چیزی ممکن است یا نه این است که از این محدودیتها فاصله بگیریم و وارد غیرممکن‌ها شویم.

قانون سوم: هر تکنولوژی پیشرفته‌ای از جادو جنبل غیرقابل تفکیک است.

قانون Cunningham: بهترین راه پیدا کردن پاسخ در اینترنت سوال پرسیدن نیست، بلکه جواب اشتباه دادن است.

اثر Lindy: هر چیزی که تا الان مدت بیشتری باقی مانده احتمالا مدت بیشتری نیز باقی خواهد ماند. مثلا یک ایده یا مذهب که هزار سال باقیمانده، احتمال بیشتری هست که در آینده نیز باقی بماند نسبت به یک ایده‌ی صد ساله.

اثر دانینگ کروگر: کسانی که در ابتدای یک مهارت هستند خود را خیلی دست بالا می‌گیرند چون از آن مهارت چیزی نمی‌دانند و نمی‌توانند خود را محک بزنند. کسانی هم که آن مهارت را خوب بلدند از ناتوانی‌های دیگران خبر ندارند و مهارت خود را پایین‌تر می‌گیرند.

قانون Pournelle: در هر بوروکراسی، کسانی که به خود بوروکراسی (منافع خود بوروکراسی) خدمت می‌کنند کنترل آن را بدست می‌گیرند و کسانی که به هدف آن سازمان فکر می‌کنند به تدریج حذف می‌شوند.

قانون Eroom: برعکس قانون Moore، کشفیات دارویی برخلاف پیشرفت تکنولوژی دائما کندتر و گران‌تر می‌شود.

قانون Gause: دو گونه که در شرایط با منابع محدود با هم رقابت می‌کنند نمی‌توانند هر دو بقا پیدا کنند. گونه‌ی ضعیف‌تر یا منقرض می‌شود و یا به شکل دیگری تکامل پیدا می‌کند.

قانون مورفی: هر چیزی که بتواند خراب شود، می‌شود.

قانون Gall: یک سیستم پیچیده که دارد کار می‌کند، همیشه از یک سیستم ساده که داشته کار می‌کرده به وجود آمده است.

قانون Hick: افزایش انتخاب‌ها به صورت لگاریتمی باعث افزایش زمان تصمیم گیری می‌شود.

پارادوکس Jevons: دولت یا یک شرکت هزینه‌ی استفاده از یک منبع را کاهش می‌دهد (مثلا کاهش مصرف بنزین برای هر خودرو به ازای صد کیلومتر) اما همین باعث افزایش مصرف آن می‌شود.

قانون Joy: باهوش‌ترین آدم‌ها برای دیگران کار می‌کنند.

قوانین Kranzberg:

قانون ۱: تکنولوژی نه خوب است و نه بد، و نه "نه خوب و نه بد".

قانون ۲: اختراع مادر نیاز است.

قانون لایبنیتز: اگر دو چیز همه‌ی خصوصیات‌شان یکسان باشد آنوقت هر دو یک چیزند.

اصل Peter: در یک سازمان سلسله مراتبی، شخصی که در یک موقعیت شغلی شایستگی کافی را بدست آورده به موقعیت دیگری با مهارتهای متفاوت ارتقاء پیدا می‌کند. اگر به درد موقعیت جدید نخورد ناشایسته است و دیگر ارتقاء پیدا نمی‌کند. اگر مهارت‌های جدید را داشته باشد مجددا ارتقا پیدا می‌کند تا در نهایت به جایی برسد که شایستگی آن را ندارد.


منبع