مادر / شاعر مجموعه شعرهای #بینا و #سنگ_کاغذ_موشک و #نا_رَنج / زبان چینی و ادبیات فارسی خوانده/دانشجوی واژه گزینی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی/معرفی کتاب/ یادداشت نویس
ما بیشماریم (درباره برنامه مامانها)
در روزگاری که موضوعات پیرامون فرزندآوری، ازدواج آسان، برابری حقوق زن و مرد در ازدواج و دعواهای مربوط به مهریه و ارث و حضانت تنها مسائلی است که تلویزیون در حوزه خانواده به آنها میپردازد، جای خالی برنامهای که اساس و پایه آن محوریترین نقش خانواده، یعنی مادر، باشد کاملاً احساس میشد. "مامانها" فارغ از موفقیت یا عدم موفقیتش از لحاظ پر کردن این جای خالی بزرگ قابل تقدیر است. یعنی همین که مادر را از کلیشه مدیر امور داخلی منزل بودن(!) که در سریالها و برنامههای گفتوگو محور با آن مواجهیم، جدا میکند و تصویر شفافتری از زنی که مادرشدن را انتخاب کرده و چالشهایی که با این انتخاب با آن مواجه هست به ما نشان میدهد.
دغدغههای تربیتی و آموزشی، پر کردن اوقات فراغت بچهها، همراهی یا مقابله با رسوم غلط و ناملایمات فرهنگی-اجتماعی، مدیریت زمان و سلامتی و رسانه، برقراری تعادل بین همه چیز به معنای واقعی در محیط خانه، مسائل مربوط به حوزههای اقتصاد و تغذیه و انرژی و حتی ادامه تحصیل و اشتغال مادر، همه و همه بخشی از مشغولیتهای یک مادر در شبانه روز هستند.
شاید مهمترین خدمت "مامانها" به مامانها همین باشد که به مخاطب گسترده و متنوع تلویزیون نشان میدهد که مادری محدود به غذا دادن و حمام کردن و لباس پوشاندن به بچه نیست و یک شبانه روزِ یک مادر، انرژیبر تر از آن است که از بیرون به نظر میآید.
لطف دیگری که "مامانها" به مامانها کرده نشان دادن نقاط اشتراک یواشکی آنهاست؛ یواشکی از این جهت که شاید یک مادر از ترس اینکه مبادا برچسب مادر خوبی نبودن به او بخورد، تمایل یا جرأت مطرح کردن بعضی چیزها را در هیچ جمعی نداشته باشد. چیزهایی مثل ابراز خستگی روحی یا جسمی از پروسه مادری، ناتوانی در اتخاذ تصمیم درست در مواجهه با بعضی چالشها در مسیر مادری، سرزنش شدن از سمت اطرافیان، کلافه شدن از دخالت خانوادهها در تربیت فرزندان و حتی بدقلقیهایی که از سمت بچهها اتفاق میافتد( که برخلاف تصور و تذکر اطرافیان تقصیر مادر نیست).
بیان این نقاط اشتراک یواشکی از آنتن تلویزیون و احساس اینکه "ما بیشماریم" قوت قلبی برای مادران، مخصوصاً مادران جوان است.
در کنار مادران، پدران و سایر اعضای خانواده هم با این حقیقت مواجه میشوند که خیلی از اتفاقات و چالشهای پیش روی مادر خانواده آنها، منحصر به فرد نیست و جامعیتی به وسعت یک ایران دارد! این مسئله در همین چند قسمتی که از پخش برنامه گذشته است، اثر مثبت خود را در بازخوردهای مخاطبین نشان داده است.
شاید سختترین چالش پیش روی تیم "مامانها" ، جلب توجه و اعتماد ابتدایی مخاطب برای همراهی با برنامه بوده باشد که با هوشمندی تیم سازنده و انتخاب بخشی از مهمانهای قسمتهای ابتدایی از بین بلاگرها، اینستاگرامرها و همسران و آشنایان فعالین رسانهای خود، به خوبی از پس این چالش برآمدند. مهمانهایی که مخاطب و فضای موردنظر برای تبلیغ برنامه را در اختیار داشتند و "مامانها" به خوبی و هوشمندانه از این ظرفیت استفاده کرد.
به هر حال مخاطب در ابتدا برای دنبال کردن چهرههای آشنا و نسبتاً معروف راحتتر مجاب می شود اما همراه نگهداشتن مخاطب با برنامه به عنوان مخاطب همیشگی نیازمند ارائه محتوای جذاب و غنی و اقناع کننده است که "مامانها" در حال حاضر در این بخش از مسیر حرکت میکند.
در پایان آنچه به عنوان یک مادر و یک دانشجوی ادبیات نظر خودم را جلب کرده انتخاب شعار "دورهمی مامانهای معمولی" برای این برنامه است. از آنجا که آنچه در مقابل لفظ معمولی میآید، "غیرمعمولی" است، انتخاب این شعار این حس را به مخاطب القا میکند که اگر به استانداردهای مهمانان برنامه شبیه نباشند با معمولی بودن فاصله دارند. مخصوصاً که چون فراخوان اولیه برای حضور در برنامه در اینستاگرام بود، خیلی از مخاطبین با دنبال کردن صفحه اینستاگرام برنامه با این تیم در ارتباط هستند و به تازگی در یک استوری صفحه رسمی برنامه، به عنوان پاسخ به درخواست حضور مادران معمولیتر، عنوان کردند که: 《مامانی که حرفی برای گفتن دارد، مطالعه کرده و یاد گرفته، در یک رشته مرتبط تحصیل کرده و بر اساس یک تجربه خاص مهمان برنامه شده هم معمولی است و محتوای قابل اعتماد تر و بهتری به بیننده ارائه میکند》. پاسخی که شاید به مذاق مامانهای واقعاً معمولی که به هر دلیلی تحصیلات مرتبط ندارند یا مطالعه و یادگیری تخصصی نداشتهاند، خوش نیاید. مخصوصاً از این منظر که مادری پروسهای نیست که در دانشگاه تدریس شود و داشتن مدارک و مدارج عالی مربوط به چالشهای مادری لزوماً مادر بهتری از کسی نمیسازد و همه ما بین مادران تجربی، مادران خوب بسیاری را میشناسیم.
با همه اینها مامان ها برای نشان دادن آنچه در چنته دارد و موفقیت یا عدم موفقیت در انجام رسالتی که برای خودش تعریف کرده، راه درازی پیش رو دارد و باید منتظر ماند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور من برنامهنویس شدم
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم «crash»
مطلبی دیگر از این انتشارات
دیجی کالا: از 51 میلیون درآمد ماهیانه نمیشه گذشت (واقعیت دارد؟)