حقیقت یعنی تاریخ؛ و تاریخ یعنی آگاهی از آزادی
ما قشر زردی ها
خب اول از همه سلام ?♂️
تو این پست میخوام درباره نقش و تفکرات قشر خنثی جامعه که تو این وضعیت اعتراضات و اعتصابات فقط نشستن و هرکی هرچی میگه اینا هم پشت سرش میگن --- خدا ازشون نگذره --- و خودشون موضع خاصی ندارن و چون حوصله بحث ندارن، هر موجی که میاد سوارش میشن و یه دوری میزنن، صحبت کنم و یکم از اندراحوالات این قشر بهتون بگم.
یادتونه هروخ محرم از راه میرسه این عکس نوشته های مو به تن آدم سیخ کن تو اینستا پر میشه و یکی از اونا هم اینه :
در کربلا بی طرفان، بی شرفانند
تو این روزا هم که قشر خنثی به دیالوگی معروفه که اگه یه سر به توییتر و صفحات سیاسی اجتماعی اینستا بزنین راحت میتونین پیدا کنین :
اگه اینا برن کی بیاد ؟
ولی واقعا به نظر من اینا جزو قشر زرد جامعه هستن و با اینکه همه (چه مخالف و چه موافق نظام) نسبت یه این قشر گارد دارن و میگن که باید طرف خودتونو مشخص کنین و اینا هم به دلایلی که بهتون میگم نمیتونن موضع گیری کنن ... مورد بسی الطاف مردمی از جمله فحش و ناسزا قرار میگیرن.
بیاین یکم موضوع رو بازش کنیم و بگیم چرا اینا نمیتونن موضع گیری کنن ؟
- اول از همه بخاطر این به این قشر میگم (قشر زرد ) چون عین چراغ زرد راهنمایی رانندگی ان ... نه جرئت رفتن دارن، نه دل موندن به چند دلیل :
- معلوم الحال بودن داخلی : ما (قشر زردی ها) یه بار اعتماد کردیم و این جمهوری اسلام رو با هزاران وعده وعیدی که دادن پذیرفتیم و الان داریم بریده شدن نفس بچه هامونو میبینیم، اونم به دست کی ؟ به دست همونایی که تا دیروز محافظ جون بچه هامون میدونستیم و بهشون میگفتیم اگه یه روز تو راه مدرسه گم شدی بجز پلیس با هیچکس حرف نزن الان باید بگیم با هرکی حرف بزن بجز پلیس ... البته اینم بگم که واقعا ساده لوحی هستش که ترو و خشک و باهم بسوزونیم، قطعا پلیس های خوب زیاد داریم که قبلا از هرچیزی به جون و ناموس مردم فکر میکنن (از همینجا ازشون تشکر میکنم و اینم بگم که پلیس کوچکترین عضو این نظام نیمه فاسد میتونه باشه) ... بخاطر همین نمیتونیم موندنشونو ببینیم.
- عدم اعتماد به خارجی : از اونورم با هزار دلیل تجربی و منطقی نمیتونیم به غرب هم اعتماد کنیم چون میدونیم که سودای تجزیه و چند قسمت کردن ایران رو دارن و اگه بیان اول به منفعت خودشون و دوم به منفعت مردم خودشون و سوم برای اینکه مردم ایران دوباره انقلاب نکنن یه چیزی هم جلو ما میندازن (اینم بگم که منظورم از غرب صرفا آمریکا و انگلیس و ... نیس، نظرم درباره شرقی ها مث روسیه و چین هم همینه) ... بخاطر همین میترسیم برن و یکی بدترش بیاد (با اینکه بعضی ها میگن بدتر از این نمیشه که حالا این خودش یه بحث جداس )
- نداشتن رهبر واحد : بقول معروف ما همیشه دنبال یکی میگردیم که یقه ش رو بگیریم و اگه اتفاقی افتاد همه چی رو بندازیم گردنش (بقول معروف فحش کشش کنیم) و چون این عنصر رو هم تو این سری اعتراضات نداریم پس یکم سرد میشیم.
- یه موردی هم هست که گفتنش خالی از لطف نیس :
تو این بین بعضی ها هم هستن که میگن خب انقلاب کنیم و این آخوندارو هم بندازیم بیرون و خودمون از اول شروع کنیم و بسازیم که با تمام احترامی که به این دسته دارم فک نکنم این ایده یک درصد هم جواب بده. اصلا تصور این رو هم نمیتونیم بکنیم که یه لحظه تو این بین ایران بلاتکلیف (به زبون خودمون بی صاحاب) بشه و غربی ها دس رو دست بزارن و ما رو در امر انتخاب اصلح ترین فرد برای رهبری جامعه، راهنمایی کنن (وقتی که انقلاب شد با اینکه ی رهبر قوی و 98 درصد ملت پشت انقلاب بودن، بازم 8 سال جنگ راه انداختن)
در کل ما قشر زردی ها بخاط اینکه قبلا یه انتخابی رو کردیم و متاسفانه در حال حاضر که دارم این متن رو مینویسم چیز خاصی ازش ندیدیم و به اونطرفی ها هم اعتماد یک چهارم یک درصد هم نداریم، دیگه به خودمون جرئت انتخاب دوباره و تصمیم گیری برای نسل آینده رو نمیدیم (چون دیگه در بهترین حالت ما 60 سال سن داریم و به قولی عمر خودمونو کردیم ) و راستش تنها کاری که ماها ازمون برمیاد اینه که به بچه هامون بگیم حواسشونو 6 دنگ جمع کنن و برای فرار از این موقعیت، خودشونو تو یه موقعیت بدتر نندازن .
البته اگه بچه نداشته خودم از خودم بپرسه که بابا جون نظر خودت چیه، بهش میگم :
هزینه تعمیر خیلی کمتر از تعویضه !
ولی بازم از من بپرسن که که کدوم طرفی من میگم موافق اصلاحاتم ... نه اصول گرایی و نه براندازی.
حالا اینم که نظرم درباره اصلاحات چیه، شاید تو یه پست دیگه بهتون بگم
در کل انتظار داریم که ما رو هم درک کنین و جزو خودتون ببینین، چون اگه زمین بره آسمون یا آسمون بیاد زمین ما طرف بچه هامونیم و بچه هامون هم ینی جامعه مون و جامعه هم که ینی مردم.
به خدا ما هم دوس داریم یه روزی بیاد که همه با هم خوب و خوش در سلامتی و آسایش و امنیت و آگاهی با هم زندگی کنیم و از این زندگی دو روزه نهایت لذت انسانی رو ببریم.
تمام.
به قلم little MATHILDA در سایت ویرگول
مطلبی دیگر از این انتشارات
برنامهنویسی چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
فلسفهی اسلامی: بلای خانمان سوز
مطلبی دیگر از این انتشارات
کسب درآمد از برنامه نویسی به صورت دورکاری