نقدی بر فیلم تالکین(2019) Tolkien

تالکین بیش از انکه تصویری تمام و کمال درباره پدر ادبیات فانتزی مدرن باشد.در جستجوی انست که بتواند پاسخی برای ارزش ادبیات،قصه گویی و کلمات از طریق تالکین کبیر بیابد.به همین سبب عمدا موفقیت زندگی تالکین پس از  داستان هابیت را نادیده میگیرد و عملا با نوشتن جمله ی ماندگار ((در حفره ای توی زمین هابیتی زندگی میکرد.)) به پایان میرسد.در واقع مولفان اثر به دنبال تاثیر تالکین بر ادبیات مدرن گمانه زن(علمی تخیلی،فانتزی و وحشت) و جوامع نبوده اند.بلکه میخواسته اند نشان دهند چرا تالکین و انسان مدرن به نیروی کلمات نیاز دارد؛در عصری که ارزش انان روز به روز مخدوش میشود.تالکینی که از همان ابتدا بر محور درام قرار میگیرد،مسحور خیال و افسانه و اسطوره است.حتی اگر دنیای بیرون سراسر فقر،زشتی و سیاهی باشد.او از ابتدا تا انتهای اثر توسط نهادهای خانواده،مذهب،مراجع علمی و سیاسی(جنگ) آسیب می بیند؛اما برای مداوای زخمها ادبیات همیشه حاضر است.روایت فیلم بیش از حد کلیشه ای است و رویدادهای دراماتیک ان نیز قابل پیش بینی است.اما اگر درونمایه ((قدرت ادبیات فانتزی برای مقاومت در برابر کژی های واقعیت)) را پی بگیریم به سکانسهای قابل اعتنایی بر میخوریم.به طور مثال در دقایق اولیه،تالکین نوجوان را می بینیم که با وجود فوت پدر،مشکلات مالی و مهاجرت اجباری در حال بازی با دیگران در نقش یک سلحشور است.یا هنگامی که در مدرسه کتاب ادبیات او را می قاپند و تحقیر اش میکنند با خواندن شعر از حفظ اعتباری میان دانش اموزان پیدا میکند.تالکین و سه دانش اموز دیگر انجمنی مخفی را تشکیل میدهند، که در ان برای مبارزه با مصلحت و نظم عالم بیرون مینویسند یا می نوازند.گویی هنر اخرین پناهگاه انسان است.همخانه تالکین،ادیث که در همان الگوی کلیشه ای به معشوقه او تبدیل میشود؛نواختن موسیقی فاخر را به خیاطی و موسیقی عامه پسند ترجیح میدهد.چنین شخصیت پردازی او را از یک معشوقه صرف خارج میکند.درسکانسی که پیشرفت سریع تالکین در رشته زبان شناسی در اکسفورد را توجیه میسازد،او و ادیث یک کلمه اختراع میکنند به نام ((سلار دور)). کلمه مذکور در ابتدا تنها خوش آواست. ان دو برای ان معنایی با توجه با قصه های پریان ایجاد میکنند،سپس ادیث در محیط خشک رستوران دست به اقدامات ناهنجارانه میزند.ادبیات ابشخور تخیل و شادی و انرژی معنا میشود.اما زیباترین نمود بصری/روایی درونمایه اثر را در انجمن مخفی میتوان دید.تالکین نوجوان برای دوستان خود از الهه ای به نام ((هیلهیمر)) میگوید که فرمانروای سرزمینی از مبارزان مرده است.مبارزانی که به دلایل غیر از به هلاکت رسیدن در میدان جنگ فوت شده اند(مانند اکثر انسانها).حال هر گاه که اعضای انجمن مذکور بخواهند اقدامی مخاطره اور و خلاف عرف انجام دهند چنین کلمه ای را به زبان می رانند.اسلوموشن متناسب و بجای شعف و سرخوشی چهار نوجوان هنر دوست پس از اقدام ((هیلهیمر))ای شان جذاب و قابل توجه است.میتوان گفت انها پس از اعمال خلاف عرف خود به یک رهایی میرسند.تالکین در جزوه ((خواننده تالکین)) که در 1966 منتشر کرد،بیان کرد که هدف غایی یک داستان فانتزی خوب بازیابی،رهایی و تسلابخشی است.بازیابی دید تازه ای درباره دنیا به ما میدهد.رهایی ما را از کسالت جهان بیرون می رهاند.تسلا نیز امیال به فعل نرسده ما را سیراب میکند(ماننند پرواز کردن یا گفتگو با حیوانات که تنها در یک اثر فانتزی قابل تصور است).در تالکین از نمایش بصری و روایی بازیابی و تسلا ادبیات خبری نیست اما رهایی را بخوبی نمایش میدهد.همانگونه که به دلیل عدم پول کافی تالکین نمیتواند ادیث را به کنسرتوی واگنر ببرد اما ان دو در انبار اپرا با پوشیدن لباس شخصیت ها به نوعی به ارزوی خود میرسند.تضاد و تقابل ادبیات سحر انگیز فانتزی و دنیای سرشار از ملال انگلستان قرن بیستم در اثر چندان قابل قبول نیست.برخورد این دو قطعا خشن و اندوهبار است اما بنده به جز یک سکانس اثری از چنین احساساتی ندیدم.سکانس مدنظر عبارت است از هنگامی که تالکین میبایست میان رابطه خود با ادیث و رفتن به اکسفورد یکی را انتخاب کند.او اکسفورد را انتخاب میکند.سپس نمایی از عاشقی شکست خورده و کاغذهایی سراسر در باب عشاق حماسی و افسانه های پریان نمایش داده میشود.اثر در دو سوم خود مدام به جنگ جهانی اول برش میخورد و سپس به تالکین نوجوان و جوان فلش بک  میزند.در ظاهر چنین تمهیدی بیهوده به نظر آید اما در خدمت مضمون اصلی اثر است.جنگ به عنوان  وحشتناک و بی پرده ترین واقعه بشری که هیچ عرصه ای برای تخیل باقی نمیگذارد،محل رشد خلاقیت تالکین است.نورپردازی و فیلمبرداری میدان جنگ در زمان اتش بس از دید تالکین بیمار،عرصه  جنگها  و هماوردیهای جنگجویان داستانهای فانتزی است.تالکین ضعیف  و اسیب پذیر نه تنها با لمس نزدیک جنگاوری ان را به خوبی به نوشته های خود منتقل میکند،بلکه با تخیل کردن دوران جنگ را سپری میسازد تا به معنای واقعی کلمه نمیرد.اگر چه رابرت و جفری از اعضای انجمن مخفی شان با الهام از ((هیلهیمر)) جان می بازند.چنین خوانشی میتواند سکانس های کوتاه جنگ جهانی اول را توجیه سازد.تالکین و مادر جفری پس از پایان جنگ یک دیگر را در محلی که سالها انجمن مخفی را در ان برگزار میکردند ملاقات میکنند.تالکین تمایل دارد اشعار جفری را که نماینده طرفداری تمام قد انان از خیال در برابر واقعیت است،منتشر کند.در حالی که مادر جفری به عنوان نماینده واقعیت مقاومت میکند.سپس تالکین اذعان میدارد که این اشعار میتوانند تاثیر بسیاری بگذارند.تاثیری که واقعیت لخت جنگ و دیگر عناصر دنیا را تلطیف کند.

واکاوی عمیق تنها یک درونمایه نمیتواند تضمین کننده ماندگاری و جذابیت یک  فیلم باشد.تالکین نیز از این قاعده مستثنی نیست.فیلم با وفاداری فرسوده و تاریخ مصرف گذشته به اثار زندگی نامه ای به راستی به طرفداران تالکین ظلم کرده است.در چنین شرایطی همیشه بازی ها میتواند پادزهری باشد اما در  تالکین حتی نمیتوانید چنین چیزی پیدا کنید.نیکولاس هولت پیش از این کلک سلینجر را هم کنده بود! ایشان در قامت تالکین نیز حرفی برای گفتن ندارند(چنین قصوری منحصر به او نیست).صورت او به اندازه ای بدون اشکال است که نمیتواند هیچ گونه ویژگی شخصیت پردازانه ای را منتقل کند.