نوشتن در عصری که دیده نمی شویم

فرایند پیشرو تکنولوژی و فضای مجازی تأثیر بسزایی در دیده شدن همه ی افراد و فضایی برای انتشار اطلاعات فراهم آورده است .

در عین حال میزان اطلاعات و حجم بالای آن مانع از دیده شدن بسیاری از اطلاعات مفید میگردد

برای مثال : اینستاگرام ، فضایی برای انتشار عکس و نرم افزاری برای عکاس ها بود که به مرور زمان تبدیل به یک هیولای انتشار اطلاعات شده است و این هیولا به مرور زمان بزرگ و بزرگ تر خواهد شد .

تصور کنید در یک اتاق حبس شده باشید و میلیون ها انسان از طریق دوربین های مدار بسته در حال تماشای شما باشند ، و کمی بعد متوجه شوید که چندین و چند اتاق دیگر ( تعداد کثیری ) به همین شکل وجود دارد و شما تنها فردی نیستید که دیده میشوید ؛ چه نتیجه ای میشود گرفت ؟! ( هیچ کدامتان به خاطر سپرده نمی شوید ! )

افراد در اینستاگرام روز به روز تنبل تر میشوند ، استوری ها ثانیه ای از جلو چشم هایشان میگذرد ، دیگر کسی روزنامه دست نمیگیرد .

اینجا منظور صرفاً روزنامه خواندن و اخبار نیست ، شاید کسی با خودش بگوید خب من همان اخبار را در تلفن همراه خود و روی اینترنت مطالعه میکنم و نیازی به تکرار این مسیر قدیمی و خسته کننده خریدن روزنامه نیست .

ولی هدف از مطرح کردن این بحث برای من چیز دیگریست ، هدف کنش خواندن است ، وقت گذاشتن برای فهم کردن چیزی ، تلاش ساده ای برای جستجوی چیز های مفید ، در دنیای کنونی و سلطه ی تکنولوژی ما در عین دیده شدن ، در واقع دیده هم نمیشویم .

تصور کنید در خیابان در حال راه رفتن هستید روزانه صدها نفر را میبینید و از میان این افراد شاید با چند نفر از آن ها درگیر ماجرایی شوید یا گفت و گویی را آغاز کنید ، فضای مجازی با پیشروی و گسترده تر شدن دقیقا همین مسیر را طی میکند ، عبور از اطلاعات در عرض فقط چند ثانیه ...

نتیجه ای که قصد دارم از این بحث بگیرم در راستای جمله نقاش مشهور اندی وارهول خلاصه میشود .

اندی وارهول
اندی وارهول

اندی وارهول می گوید : در آینده، هر کس می‌تواند ۱۵ دقیقه مشهور باشد!» اندی وارهول نقاش و هنرمند شهیر امریکایی که در 1987 چشم از جهان فرو بست، سال‌ها پیش این جمله را در وصف روزگار ما گفته است؛ شهرت جهانی مردی که از هواپیما جا مانده، زنی که دوبار در ایستگاه مترو جیغ کشیده، مردی که در یک شبکه اجتماعی بخوبی ادای بروس‌لی را درآورده و دختری که جلوی دوربین تلفن همراه به نامزدش فحش‌های آبدار داده است .

با روند پیشرفته شدن ، با روند بیشتر دیده شدن ؛ در واقع روز به روز کمتر دیده خواهیم شد ، البته صحبت من درباره ی شهرت نیست ، برای دیده و شنیده شدن در جامعه ای که در های گوش هایش باز است و چشمانش با یک پلک زدن حقیقت را فراموش میکند احتمالاً باید یک یا چندین نفر را به قتل رساند و در نهایت بالای یک سکو ایستاد و فریاد زد ... «این است حقیقت »