وقتی که شد غروب ♪


مطصفی‌ مهر‌‌آیین، دکتر جامعه‌شناس شرایط اخیر را اینچنین توصیف می‌کند:

۱.آنچه این روزها دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی انجام می‌دهد نه دفاع از یک نظم سیاسی مستقر و نه مقابله با یک جنبش انقلابی است. آنچه شاهد آن هستیم چیزی جز انسان‌کشی و ارتکاب جنایت و شرارت و رذالت نیست. به تعبیر قرآن، جان را خدا می‌دهد و خدا می‌گیرد. هیچ حقیقت یا موجودی نمی‌تواند به جای خداوند بنشیند و جان انسان‌های بی‌گناه را بگیرد. از این رو، در مقابل اعمال این جنایت‌ها نمی‌توان و نباید ساکت بود. نه غم نان، نه غم شهرت، نه غم قدرت، و نه حتی غم وفاداری به نظام سیاسی موجود نباید مانع از حقیقت گویی ما و اعتراض ما به مجموعه اعمال اشتباه و رفتارهای نادرست دستگاه سرکوب نظام سیاسی موجود شود.

۲.هیچ نظام سیاسی یک نظام سیاسی فراتاریخی یا فراطبیعی و مقدس نیست. تاریخ انسان تاریخ تجربه نظام‌های سیاسی بسیاری است که آمده و رفته‌اند. اشتباه نابخشودنی دستگاه سرکوب در کشتن مردم بی‌گناه و بی‌دفاع ایران چیزی جز نابود کردن بخشی از حیات این سرزمین نیست که باید به هر شکل ممکن در مقابل آن ایستاد و نامشروع و غیر انسانی بودن آن را روایت کرد.


پ.ن: قصد کرده بودم که فعلن چیزی درباره این روزها ننویسم؛ چون فضا غبارآلود است و حق‌وباطل طوری به‌هم می‌آمیزند که تشخیص و تمییز آن‌ها، حداقل، کارِ من‌یکی نیست.

ساده‌اندیشی محض است اگر خیال کنیم همه این اعتراض‌ها و هیاهو کارِ توطئه‌های خارجی است و بخش داخلی آن را درنظر نگیریم و این خشم عمومی را به‌رسمیت نشناسیم. کاری که همیشه‌خدا حکومت و دلبستگان آن انجام دادند و مردمِ مطالبه‌گر را ندیدند.
و بلعکس هم ساده‌اندیشی است، اگر خیال کنیم هیچ دستِ پشتِ پرده‌ای نیست و در هر حادثه‌‌ای، جا برای درنظرگرفتن رد پای بدخواهان ایران نگذاریم.

برای همین دیروز برای کسی نوشتم به‌جای لعن و نفرین معترضان خیابان که به‌گمان تو موجب ناامنی شده‌اند، انگشت اتهامت را بگیر سمت بالاتری. بگیر سمت حکومت که می‌توانست غائله را ختم‌به‌خیر کند و نکرد. می‌توانست این خشم عمومی را به‌رسمیت بشناسد، اما با سرکوب نادیده‌اش گرفت. بخش زیادی از این ناامنی و دشمن‌شادی نتیجه بی‌تدبیری و حماقت حکومت است. انگشت اتهام این روزهایِ خیلی از شما، به‌اشتباه سمت مردم است. باید جایِ دیگری باشد.

اما با این‌حال من با این حجم از خشم و اندوه، خوب می‌دانم آن‌هایی که می‌توانند دانشمند مملکت را در روز روشن ترور کنند، خیلی راحت هم می‌توانند به دست گروهک‌های تروریستی اسلحه برسانند. و خوش‌خیالی محض است اگر خیال کنیم که هدف‌شان حکومت است. نه! واضح و مبرهن است که هدف این‌ها ایران است؛ فارغ از هر حکومتی.

برای همین، در‌هر ماجرایی کنار همه این خشمِ به‌حق و انتشار اخباری که کذب و صدق آن‌ها در این روزهای پرخبری امکان‌پذیر نیست، به این هم فکر کنیم که آدم‌های پشتِ پرده، چطور در هر اتفافی مُهره می‌چینند و طولانی‌شدن این غائله به‌نفعِ چه کسانی است؟
بارها این روزها با خودم تکرار کرده‌ام که هرکجایِ ماجرا ایستادی، جایِ درستی باش: جایی که مردم‌اند و ایران!

جایِ درستی بایستیم! همین!


روزگار که داشت به بی‌خدایی عادت می‌کرد،
من خدا را دیدم.
خدا صدای آن زن سوگواری بود
که در جوارِ تن سرد پسر دگر بی‌آینده‌اش
شر را روایت می‌کرد.
آن خدای راوی،
آن خدای جسور،
آن خدای رسول،
می‌دانید خدای رنگین‌کمان چه گفت؟
-آی‌دردت به جونم-
گفت: «به‌خدا‌ پروانه‌ها پیش از آن‌که پیر شوند، می‌میرند.»