هیچ نمیدونم برای چی مینویسم
پس چی شد؟؟
همین چند دقیقه پیش بود که داشتم توی ویرگول چرخ میزدم و پست های جدید رو نگاه میکردم که متوجه کمبود چیزی شدم.
تا همین چند وقت پیش بود که ویرگول پر بود از نوشته های اعتراضی. پر بود از صداها و نوشته هایی که کمی رنگ و بوی آزادی بیان رو دیده بودن. (البته اگر حمله دولت دوستان رو فاکتور بگیریم که توی پست #زندگی تجربه ش کردم)
حال و هوایی که با همه سختی ها و نگرانی هایش اون رو به هر چیز دیگری ترجیح میدادم. شاید یکبار احساس تعلق کاملی به یک چیزی پیدا کرده بودم!!
الان اگر یکم بهش فکر کنیم میبینم که نه تنها ویرگول بلکه هیچ جای دیگه ای همچین جوی دیگه نیست!!! عملا هیچ جا!!
پس چی شد؟؟ کجا رفت اون همه اعتراض؟؟ به کجا رسیدیم؟؟ ارزش این همه تلفات رو داشت این نتیجه؟؟ چرا آتش اعتراض ها خوابید؟؟ چرا دیگه خبری نیست؟؟ مگه به نتیجه دلخواه رسیدیم که ادامه ندادیم؟؟ چی متوقفمون کرد؟؟
من برای اکثر این سوالات هیچ جوابی ندارم!! :(
اون همه آدمی که میگفتن تا 22 بهمن تمومه کجان؟؟ ما خودمون تا 22 بهمن تموم شدیم که!!
یکی از دوستام بهم گفت که علی دوباره یه جرقه میخواد!! پرسیدم به چه قیمتی؟؟ جون یه عالمه دختر و پسر معصوم دیگه؟؟ (البته درست میگه دوباره جرقه نیازه!!)
فقط خواستم با این نوشته بگم که بعضیا هنوز فراموش نکردن و نمیکنن، علارغم همه تلاشها برای سرکوب کردن این ماجراها!! به امید اینکه اون روز موعود زودتر سر برسه و نتیجه، نتیجه دلخواه باشه!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
هنوز نه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا حاضرید درآمد بالا توام با استرس داشته باشید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
یکی از مزخرفترین فیلمهای چندسال اخیر: Don't look up