دانش گرا | سایت: Vitaro.ir
چرا نخبگان در اتفاقات اخیر سکوت کردند؟ (کوتاه)
استاد فلسفه، دکتر دینانی، از معدود نخبگان مهاجرت نکرده کشورمان، پاسخ عالی برای این پرسش دارد:
هر موجودی، از گیاه و نبات و حیوان گرفته تا خود انسان، زمانی که زیبایی را در خود یافت، میل دارد این زیبایی را در خود آشکار کند؛ حتی اگر یک مرحله بالاتر و عمیقتر، به او بگوید که این آشکارسازی زیبایی، به صلاح تو نیست. اما همه انسانها به آن مرحله بالاتر توجهی ندارند و یا حتی نمیرسند، زیرا انسانی که زیباییهای مختلف (فکری یا ظاهری) دارد؛ مایل است آن را نشان دهد تا شناخته شود. تنها عقل دور اندیش و دقیق است که تذکر میدهد، نشان دادن این زیباییها موجب نابودی تو خواهند شد. حال اگر بقای خود را بخواهد و نابودی خود را نخواهد، با حکم عقل سعی میکند زیباییهایش را مخفی نگهدارد. اما اگر آن عقل دور اندیش را نداشته باشد، به راحتی آشکارشان میکند.
- دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
انسانهای فهیم، مدبر و دوراندیش، خیلی سعی نمیکنند کمالات خود را نشان دهند. طبیعتاً میل وجود دارد، اما عقل مانع آن میشود. انسانهای بزرگ، دارای کمالات بسیاری هستند، اما آیا سعی میکنند کمالاتشان را به رخ بکشند؟خیر اصلاً چنین سعی نخواهند کرد. اگر قرار باشد بدون فکر و دوراندیشی، هر چه که دارند و ندارند را بیرون بریزند، دیگر اسمشان نخبه نبود. آن جا که صلاح باشد، نشان خواهند داد. آن جا که صلاح نباشد، سکوت خواهند کرد.
عموماً عرفا خود به خود، خود را نشان نمیدهند. اگر طالب، شخص مستعد و گوش شنوایی دیدند، کمالشان را آشکار میکنند. اما اگر شنونده را مستعد و آماده ندید، حتی یک کلمه هم حرفی نمیزند. زیرا میداند که:
1. یا او استعداد ندارد.
2. یا منحرف میشود.
3. و یا حتی دشمن میشود.
موجودی که تحمل دیدن برخی کمالات را ندارد، آن کمالات را کمال میداند یا تباهی؟ اگر حرفی زده شود و شنونده طالب آن نباشد و یا استعداد و آمادگی لازم را در خود نبیند، آن حرف در بهترین حالت هیچ اثری نخواهد داشت و در بدترین حالت باعث انحراف و دشمنی میگردد. شمس تبریزی عمری حرف نزد. چرا حرف نزد؟ زیرا گوش شنوایی نمیدید. اما بعد از رسیدن به مولوی، هر چه در درون داشت، بیرون ریخت.
بزرگان همیشه به دنبال گوش میگردند و کمال خود را بیخودی ابراز نمیکردند. این شرط عقل است. اما یک نبات، یک حیوان، این عقلانیت را ندارد و هر کمالی را دارد، آشکار میکند. البته که همه مردم دوست دارند شناخته شوند و زیباییهایشان را آشکار کنند. حتی آدم نخبه، آن چیزی را که در صورت آشکار شدن ضرری نرساند، آشکار میکند. اما یک جایی میداند، چیزهایی دارد که اگر آشکار کند، موجب نابودی خواهد شد. این ویژگی را فقط در انسانهای بزرگ مییابیم.
در اعتراضات اخیر، خشونت کلامی و فیزیکی موجود، هیچ فضایی برای گفتگو، اظهار نظر و تفکر باقی نگذاشت. اقدامات هر دو طرف کاملاً افراطی و سیاه و سفید بود. در چنین فضایی، امکان ندارد که هیچ سخنی جز سخن افراطگرایان و تفریططلبان شنیده شود. عقلانیت، همیشه تعادل را پیشنهاد میکند و حتی آن جایی که ظاهراً دستور اعمال افراطی میدهد، در باطن کاملاً متعادل است. ما میدانیم که نخبگان و بزرگان عقلانیت را بالاتر از همه چیز میداند زیرا همه چیز در حیطه عقلانیت وجود دارد و اگر نخبهای عاقل نباشد، نمیتوان نام او را نخبه گذاشت.
بنابراین میتوانیم استنتاج کنیم که:
1. نخبگان عاقل هستند.
2. عاقلان از عقل بهره میبرند.
3. عقل، به شکلی افراطی از از افراط متنفر است.
4. نخبگان همیشه میانهرو و متعادل هستند.
حال دلیل اصلی سکوت بزرگان، نخبگان و فهیمان ایران در اتفاقات هیجانی اخیر مشخص شده است. در فضای خشن، نخبگان هیچ شنوندهای را نمییابند. منظور از شنونده کسی است که هم پذیرای سخن حق باشد، هم آمادگیاش را در خود ببیند و هم طالبش باشد. وقتی هیچکس به راهحلهای متعادل گوش نمیدهد، شرط عقل این است که سکوت پیشه کند. اگر جامعه برای سخن نخبگان ارزشی قائل نباشد و آنها را تهدید به مرگ کند، مگر آن نخبگان، دیوانه هستند که برایش حرفی بزنند؟ البته این وضعیت به زودی تغییر خواهد کرد. من معتقدم یک رنسانس بزرگ علمی در کشور در حال جریان و یک تفکر در حال رشد است. حتی تلاطم سیاسی نیز به خاطر این رنسانس فکری - علمی است که بازتاب خود را نشان میدهد و شکی ندارم که به زودی ما شاهد تحولات بزرگی در ایران و جهان خواهیم بود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ده فرمان من
مطلبی دیگر از این انتشارات
سئو قسمت دوم: غول ها و فرمول طلایی | SEO Part two: Giants and the golden formula
مطلبی دیگر از این انتشارات
پاپکورن: بررسی فیلم Godzilla vs. Kong