من مینویسم نیز برای شما کتاب، مقاله، تولیدمحتوا و...کتابم "سادگی و سکوت در هنر ژاپن" من طراحی لباس و پارچه و باتیک میکنم من آموزش میدهم من یادگرفتن و سفر و خرید را دوست میدارم
کتابم "سادگی و سکوت در هنر ژاپن"
تکههایی از کتاب "سادگی و سکوت در هنر ژاپن" ندا زرندی
تحسین فرهنگ ژاپنی موجب خواهد گردید تا به ژاپن به سان یک کشور، احترام گذاشته شود. شینتارو ایشیهارا
شناخت تاریخ هنر و فرهنگ کشورهای دیگر همواره نقطهگریزی است تا به خود، کشور، فرهنگ، مردم و تاریخ کشورمان نیز تأملی و تطابقی داشته باشیم.
در دهههای اخیر کشور ژاپن برای مردم ما جاذبه و افسونی دارد که علاقهمندان سعادت و ترقی را بیشتر شیفته خود میکند.
سرآغاز آموزش نوین و یادگیری فنون علمی ژاپن، همزمان با تحولات امیرکبیر در ایران آغاز شد.
کشور آفتاب تابان، ژاپن، اصلاحات آغاز شده خود را با آغاز و پایان جنگ جهانی دوم واقعیتهای تلخ آن به آرامی و بدون توقف پیش برد تا جایی که سابقه فرهنگی بیش از دو هزار ساله خود را با خرد و مطابق دانش نوین زمانه خود تبدیل به نیرویی قدرتمندتر کرده که امروزه بسیاری از جهانیان را وادار به ستایش خود نموده است.
«اسکات مرتون»، در کتاب «تاریخ و فرهنگ ژاپن» مینویسد: «... تاریخ ژاپن نخست سادگی کلیات را دارد، ولی در تحلیل عمیقتر آن با چهرهای اسرارآمیز روبهرو میشویم.
دو صفت بارز ژاپنیها که از آغاز تاریخ این سرزمین همواره همراه مردم بوده است و هر از چندی نمودار شده است، عبارت است از، خوی سپاهیگری و فئودالیسم و گرایش به کارهای هنری».
انگیزه اصلی من از نگارش این کتاب، ضمن بررسی تنوع رشتههای هنری و صنایع مختلف و ویژگیهای منحصر به فرد هنر ژاپن، پیبردن به راز و رمز موفقیت ژاپنیها است. چرا که آنها خیلی آرام و بیصدا توانستهاند دستاوردها و هنرشان را به تمام کشورها ارسال کنند و بازارهای جهانی را در قبضه خود داشته باشند.
برای پیبردن به رموز موفقیت ژاپنیها، شناخت تاریخ و فرهنگ و هنر این کشور امری ناگزیر میباشد. به دلیل آنکه: «... آنچه در خلقیات پارهای مذاهب احساس گناه محسوب میشد، در فرهنگ و اخلاقیات مردم ژاپن، شرمساری معنا میگیرد. زبان آنها مملو از راز و رمز است، به سختی میتوان کلماتی را پیدا کرد که از ربط آنها به یکدیگر عبارت: من تو را دوست دارم یا من از تو نفرت دارم، حاصل شود.»
چرا که در فرهنگ این قوم، اصولا ابراز مکنونات قلبی عملی مذموم است و به زعم آنها، آدمی باید از چشمهای طرف مقابل، پی به احساسات وی ببرد. تطبیق روابط اجتماعی و ارتباطات مشترک انسانی و نیز موقعیت و محل مکالمه در به کارگیری نوع کلمات تأثیری به سزا دارد. اینها و تمامی دشواریهایی از این دست، کار ترجمه آثار مربوطه به ژاپن را حتی زمانی که از زبانی غیرژاپنی نیز باشد، سختتر میسازد و نویسنده قبل از شروع نگارش، برداشتی کلی از مجموعه آداب، رسوم، مبانی فرهنگی و نیز خط و زبان ایشان داشته باشد. این امر هر چند در ارتباط با ترجمه احوال سایر ملل نیز صادق است، اما در مورد این قوم با توجه به خصوصیات تاریخی و اجتماعی آنها، جایگاهی ویژه دارد.
گفتنی است که پیشنهاد عنوان این کتاب را آقای پرفسور مجتبی صدریا مطرح نمودهاند. در این کتاب ابتدا مفهوم سادگی و سکوت بررسی شده است و بعد به موقعیت جغرافیایی، انسانی، سیاسی و اقتصادی، وضعیت نگارش و خط، دین و مذهب، تاریخ هنر ژاپن و نگاهی به چند رشته هنری در ژاپن از جمله سفالگری، معماری، موسیقی، بادبزنسازی و ... پرداختهام. و در آخر از این دستاوردها نتیجهگیری نمودم.
در این کتاب از راهنماییها و حمایتهای بیدریغ اساتید و هنرمندان، کتابخانهها، سفارت ژاپن، مرکز گفتوگوی تمدنها، سفارت ایران در ژاپن، فرهنگسراها، موزهها، دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت امور خارجه، سازمان نشر و تبلیغات اسلامی (حوزه هنری)، نشر میترا، نشر میردشتی، فرهنگستان هنر، دانشگاهها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صنایع دستی، انجمن دوستداران ایران و ژاپن، گالری برگ، دفتر سازمان ملل متحد در ایران، سازمان یونسکو، سازمان صدا و سیما و... برخوردار بودهام که شایسته است در اینجا از همه آنها تشکر نمایم.
با تمام کمبودها و عدم منابع فارسی و همچنین استفاده از کتابهای لاتین و ترجمه آنها، اینجانب از روند تألیف این کتاب راضی هستم و دانستههای فراوان از این راه به دست آوردهام.
اوضاع اقتصادی، انسانی، سیاسی، جغرافیایی
اگر بخواهیم تصویر روشنی از کشور ژاپن را در ذهن تجسم کنیم، باید در سرزمین فعلی سوییس با جمعیت 7 میلیون نفر، جمعیتی برابر با 30 میلیون نفر سکونت کنند. تاریخ استقلال ژاپن به 360 سال ق.م. میرسد.
برطبق آخرین آمار سال 1991 که توسط آژانس امور فرهنگی ژاپن انجام شده است، تعداد پیروان ادیان مختلف در ژاپن به قرار زیر است:
شینتوئیزم 108999 میلیون نفر، بودائیزم 96255 میلیون نفر، مسیحیت 1464 میلیون نفر و سایر ادیان 10511 میلیون نفر.
همانطور که از آمار مستفاد میشود مجموع پیروان شینتوئیزم و بودائیزم از کل جمعیت ژاپن بیشتر است و این نشانگر آن است که بسیاری از مردم ژاپن در آن واحد به هر دو آیین معتقد هستند.
«اکیو موریتا» در کتاب خود «ساخت ژاپن» در مورد نحوه برخورد ژاپنیها با مذهب چنین میگوید: «بیشتر ژاپنیها شینتو به دنیا میآیند، به طریق کنفوسیوس زندگی میکنند، به آیین مسیح ازدواج میکنند و به رسم بودایی دفن میشوند.» اما طبق ماده بیستم قانون اساسی ژاپن، مصوب 1946 هیچ تشکیلات مذهبی در کشور دارای امتیاز نیست.
با وجود آسیبهای فراوان و مکرر، ملت ژاپن با علاقمندی و غیرت، زاد و بوم خود را گرامی میدارند.
به گفته «ویل دورانت» در جلد سوم کتاب «تاریخ تمدن»: «مردم ژاپن هیچگاه به فکر ترک زادگاه (پرخطر زلزلهخیز، آتشفشانی و...) خود نیافتادهاند، حتی روزی پس از آخرین زلزله بزرگ، کودکان گچهای فرو ریخته را به جای مداد در دست گرفته و آجرهای برهم افتاده را لوح خود انگاشتند و به نوشتن درسهای خود پرداختند.
این ملت با شکیبایی، تازیانه حوادث را تحمل کرده و در اثر بدبختیهای مکرر، پشتکاری یأسناپذیر و شهامتی عظیمی یافته است.
ریشه نژادی
اما ژاپنیها از نژاد مغولی هستند، با اندامی کوچک و چهرهای با مشخصات مغولی و چشمانی تنگ و رنگی زرد و چهرهای هموارتر از آن قفقازیان با گونههایی برآمده و دستها و پاهایی نسبت به تن کوتاه. این صفت اخیر موجب میشود که گرمای بدن از راه تماس دست و پا با خارج بیرون نرود و حفظ شود. این خصیصه با تنگی چشمان که در سرزمینهای پربرف دیدگان را از درخشش شدید پیرامون حفظ میکند. دانشمندان را بر آن داشته است که بگویند نژاد مغولی به روزگار پیش از تاریخ در شمال سیبری میزیسته است.
معنی واژه ژاپن
عدهای هم عقیده دارند، کلمه ژاپن یک کلمه چینی است و در اصل (Zippon) بوده که به ژاپنی (Nippon) و یا (Nihon) شده. این کلمه در اروپا به شکلهای گوناگون در آمد: در ایتالیا به صورت (Giappone) و در فرانسه به صورت (Japon) و در انگلستان به صورت (Japan)؛ و اما معنی ژاپن، «سرزمین شمس طالع» است. بر طبق افسانههای ژاپنی، آنها از تبار الهه خورشید هستند. از این گذشته سرزمین ژاپن نیز مقدس و آسمانی به شمار میرود.
مفهوم سادگی و سکوت در هنر ژاپن
«هر گونه پژوهشی در فرهنگ ژاپن، در فروکاهش فرجامین آن، باید به مطالعه طبیعت ژاپن برگردد.» اتسوجی تیسورو
«ذن» نقطه اوج هنر بودایی است. با بالهای پروازش، در برف دانههای سرگردان، در نسیم، در مهتاب آرام در میان نجوای درختان، در سکوت پابرجا، یا در غیرقابل درک بودن درههایی ژرف که زیر پا است. «ذن» یادآور ژرفای نادانیهایی است که همه موجودات را فرو میکشد.
سوترای دل، حاکی از حکم ذن درباره هنر است: فرم خلأ است و خلأ فرم است. رنگهای درخشان و فضای خالی در نقاشی ذن، همین ارتباط میان فرم و خلأ را القا میکنند. رنگهای ملایم روی کاغذ در بیتعلقی میدوند و در این حالت آرامش زیباشناختی را، همراه با حقیقتی رها از تعلقات بیرونی میبینیم.
بیان زیباییشناسی ذن هفت مشخصه دارد: 1- عدم تقارن، 2- سادگی، 3- تعالی ریاضت کشانه یا خشکی فاخر، 4- طبیعیبودن، 5- ژرفایی هشیارانه یا هشیاری ژرف، 6- رهایی از تعلق، 7- آرامش.
سادگی: یعنی پراکنده و شلوغنبودن، سادهترین رنگ، مرکب سیاه چینی است. سادگی فراغت است و محدودیتی ندارد، همچون آسمانی بیابر «بینهایت» است. سادگی هیچ فرمی ندارد که حقیقی باشد، سادگی نفی پیچیدگی است. هیچ فرمی سادهترین فرم و هیچ رنگی هم سادهترین رنگ نیست. سادگی خاص نیست، بلکه بیان والاترین سطح است.
طبیعت هم پرشکوه و زیبا است و هم ستمگر و مثلا در مرگ ناگزیر، همینگونه است صدا و سکوت، حرکت و سکون. اینها در تقابل نیستند، بلکه دو وجه از یک چیز هستند. نژاد ژاپنی مرگ، عمیقترین شکل سکوت است و صدا حیات است در ژرفایش- موسیقی که از صداها و سکوتها ساخته میشود، بیانگر تمامیت حیات است.
خلأ، در نظر چینیها چیزی مبهم یا ناموجود نبود، بلکه بُعد اساسی و فوقالعاده پویای زندگی انسان و کیهان بود. خلأ که از مشخصه تعادل کامل دم حیات و دوگانگی یینیانگ برخوردار است و در قلب کنشهای متقابلی قرار دارد که حاکم بر همه امور است، فضایی تصور میشد که در آن خلأ حقیقی قابل حصول بود.
انسان از طریق خلأ میتوانست به دیدی جامع از کیهان دست یابد. به همین دلیل، در چین باستان خلأ، کلید استادشدن در شریفترین حرفهها، از اشکال گوناگون هنر گرفته تا پزشکی یا امور جنگی بود.
دیدار صندلهای حصیری با پسر آسمان بهعنوان مثال در موسیقی، خلأ از طریق برخی ضربآهنگهایی که بر سکوتها تأکید دارد، تجلی میکند. سکوت باوقفهای که در خط حرکت ایجاد میکند، فضایی پدید میآورد که صداها میتوانند از طریق آن از خود فراتر روند و به نوعی طنین، دست یابند که از طنین عادی فراتر میرود.
در شعر، یک طریق واردکردن خلأ، خوف به پیوندهای دستوری است که به «کلمات خالی» معروف است. به این ترتیب تسلسل خطی و زمانی زبان توسط شاعر قطع میشود، تا رابطهای متقابل و بیانتها، بین ذهن و جهان عینی برقرار شود.
بین جهان درون و برون دیگر تصاویری وجود ندارد. از این رو، نوعی آمیزش مستقیم با اشیا ایجاد میشود که گویی قلب از زبان آنها سخن میگوید.
کسانی که در درون خود، بُعد خلأ دارند، فاصلهای را که سبب جدایی آنها از جهان خارج میشود، از میان بر میدارند. ذهن در عین غیبت و در همان آن عمیقا حضور دارد. این زبان قطعهقطعه که نیروی محرک آن خلأ است، به خویشهای دو حیاتی مجال بروز میدهد و از این طریق ناگفتنی و القا میکند.
حتی در چارچوب جهان مرئی، خدا هنوز حضور دارد. به این ترتیب، بین کوهستان و آب که دو قطب هستند، ابر، نشاندهنده خلأ واسطه است.
حس زیبایی خاص ژاپنیها- که در مفاهیمی چون میابی (زیبایی فاخر) مونو نوآواره (همدلی با طبیعت)، وابی (ناتوانی و تنهایی)، سابی (زیبایی تنهایی، سادگی فاخر) بیان میشود،- جهانی را با هماهنگی زیباییشناختی و عاطفی القا میکند.
وابی، در واقع «فقر» است، یا به طور منفی «همرنگ جماعت نشدن». فقیر و درویش بودن، یعنی دربند چیزهای این جهانی، چون زر و زور و نام، نبودن و با این همه حضور ارزنده چیز را- که از زمان و مکان و جاه بالاتر است- در دل احساس کردن، و این چیزی است که جوهر وابی را تشکیل میدهند. وابی به زبانِ عملیِ روزمره یعنی راضیبودن به کلبهای کوچک، اتاقی با دو سه حصیر، مثل کلبه چوبیِ ثورو و شاید گوشدادن به بارانکِ خُردِ بهاری.
آیین وابی عمیقا در حیات فرهنگی مردم ژاپن راه یافته است. وابی در حقیقت فقرپرستی است- احتمالا آیین مناسبی است برای کشورِ فقیری مثل کشور ما [البته اشاره دارد به فقرِ ژاپن درگذشته].
به رغمِ تجملات جدید غربی و اسباب آسایش زندگی، هنوز در ما ژاپنیها شوقی ریشهدار به آیین وابی است. حتی در زندگانی عقلی نیز نه جویایِ فنای اندیشهها هستیم و نه در به رشته کشیدن اندیشهها جویای جلال و وقار، و نه طالب پیافکندن دستگاهی فلسفی؛ بلکه ما را، دستکم برخی از ما را، فقط آرامنشستن و به نظاره عارفانه طبیعت خشنودبودن و در خانه هم دردِ جهان گشتن، خیلی الهامبخش است.
و...
فصل سوم، بخش هنرهای تجسمی/ فصل چهارم، بخش ادبی هنر ژاپن/ فصل پنجم، بخش هنر آوایی و در پایان نتیجهگیری و منابع و مأخذ و منابع تصاویر است.
و در خاتمه،
«ژاپن غولی با پاشنه آهنین» برای من قابل احترام، ارزشمند و دلنشینتر از گذشته به نظر میآید.
* تکههایی از کتاب «سادگی و سکوت در هنر ژاپن» اثر، ندا زرندی بود. برای آگاهی بیشتر کتاب را تهیه کرده و از لذت مطالب آن، بیشتر و دلنشینتر از این متون، بهرهمند شوید.*
مطلبی دیگر از این انتشارات
استفاده از برنامه applock -fingerprint
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقدی بر فیلم نیایش پیش از سحرگاه(2017)Prayer Before Dawn
مطلبی دیگر از این انتشارات
خداحافظ تهران ۱