وقتی مینویسم کمتر رنج میکشم.
گلولههای متوالی - مروری بر فیلم شبکهی اجتماعی "The Social Network"
«شما نمیتوانید 500 میلیون دوست پیدا کنید بدون اینکه دشمنی برای خود نتراشید.» این شعار تبلیغاتی فیلم «شبکه اجتماعی» است و شاید بتوان آن را عصارهی فیلم دانست. فیلم دربارهی خلق فیسبوک توسط مارک زاکربرگ میباشد و شاید تعجب کنید که این موضوعِ به نسبت ساده و سرراست چطور میتواند نتیجهای چون فیلم شبکه اجتماعی را داشته باشد. پاسخ این سوال را میتوان با عوامل بسیاری تعبیر کرد که شاید فیلمنامهی «آرون سورکین» و پرداخت قصه و کارگردانیِ «دیوید فینچر» مهمترین این عوامل باشند.
فیلم همزمان با دو قصهی مهم پیش میرود. یکی نحوهی شکلگیری فیسبوک و دیگری فضای دادگاه که در آنجا هم یکسری از گرههای قصه باز میشود. به نوعی فیلم در همان ابتدا کل دستش را برای مخاطب رو میکند و به مخاطب میگوید: «این دو تا نقطه را ببین این اول قصهست و این هم آخرش حالا دو ساعت تماشا کن ببین چطور از این نقطه به آن نقطه میرسم!».
از نکات خاص فیلم میتوان به ریتم بسیار تند فیلم اشاره کرد. این ریتم هم در رخدادها به وضوح دیده میشود و هم در گفتوگو و دیالوگها. دیدن این فیلم با زیرنویس فارسی و دنبال کردن آن شاید در ابتدا کمی دشوار باشد و توی ذوق بزند ولی بعد از گذشت چند دقیقهای و عادت کردن به فرم فیلم و تن سپردن به دنیای سریعوسیرش میتوان از آن لذت برد.
تصویرسازی دانشگاه هاروارد و شرایط حاکم بر آنجا نیز از نکات جذاب فیلم است. اینکه سازوکار انجمنهای دانشگاهی و پرستیژ مدیریت دانشگاه چطور است و یک دانشجوی هاروارد چه تجربهی زیستهای را در طی تحصیلش کسب میکند و هاروارد چه دانشجوهایی را دوست دارد اطلاعاتیست که با تماشای فیلم آنها را مزهمزه میکنید. همچنین مقایسهی ذهنی آن با فضای دانشگاهی ایران در نوع خود جالب است.
دیالوگهای فیلم و هماهنگیای که با شخصیت و ذات قصه دارد بسیار به درخشان شدن اثر کمک میکند. وقتی آدم پا به دنیای دانشگاه هاروارد میگذارد و وارد زندگی مارک زاکربرگ که از قضا برنامهنویس هم هست میشود باید پیِ این را به تنت بمالد که شاید نتواند در آن دنیا عرض اندام کند. دیالوگهای دو طرف، مثل گلولههای متوالی به تن آدم میخورد و او را در وسط این معرکه کیش و مات میکند. دوربین فیلم هم با هیجانی که شاتهای متوالی و تعویض موضعهای سریعش ایجاد میکند مزید بر علت میشود که آدم خودش را نه تنها داخل دنیای فیلم بلکه داخل دنیای فیسبوک و شبکههای اجتماعی بداند. دنیایی که آدمهایش در هر چشم بهم زدن زندگی چند نفر را مرور میکنند؛ عکسها را میپسندند و یا پیامی برای کسی میفرستند.
موسیقی فیلم اثر «ترنت رزنر» و «آتیکوس راس» میباشد و نقش مهمی در موفقیت فیلم داشته است. حسی هیجانی و اضطراب درستی که موسیقی در سراسر فیلم به مخاطب القا میکند نشان از هنرمندی آهنگسازهای این فیلم میدهد. این موسیقی بسیار با تصویر فیلم هماهنگ است و تاثیر موقعیتهای درامتیک اثر را چند برابر میکند.
حسین رهاد
مطلبی دیگر از این انتشارات
برنامه نویس ها، منطقی ترین ها بعد از وکلا!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دل کَندَن سخت است
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور از طریق آموزش آنلاین کسب درآمد کنم؟