اینجا از تجربهها و افکارم در زمان فیلم دیدن مینویسم، به همراه خردهچیزهای دیگر
آیا یک فریلنسر تازهکار میتونه پروژههایی با درآمد بالا بگیره؟
وقتی به عنوان یک نویسنده فریلنسِ تازهکار پروژههای ثبتشده توی سایتهایی مثل پونیشا رو نگاه میکردم، آه از نهادم بلند میشد. مثلا میدیدم کارفرما اومده یه پروژه خیلی خیلی سنگین تعریف کرده که ممکنه انجامش (با کیفیت خوب) دو سه هفته از من زمان بگیره. و بعد، قیمت پروژه رو گذاشته 100 تا 200 هزار تومن! توی توضیحات پروژه هم به این مطلب اشاره کرده که "فقط اونایی که مهارت لازم رو دارن پیام بدن" و و بعد 23 نفر بهسرعت اومدن و برای پروژه پیشنهاد ارسال کردن ... با خودم میگفتم این چطور ممکنه؟ این آدما چطوری میخوان این کار رو با این قیمت انجام بدن؟
موضوع اینجاست که میدونستم من هیچ شانسی برای برنده شدن بین این 23 نفر سرعتیزن ندارم، (چون قیمت هایی که برای گرفتن پروژه پیشنهاد میدن به شدت فضاییه و پروفایلشون هم داره از تعداد پروژههای انجام دادن میترکه) و هم اینکه اصلا نمیخوام چنین کاری رو با این قیمت و این حجم دستم بگیرم. درواقع، تمام مدت به این فکر میکردم که کدوم آدم عاقلی میاداین همه وقت گرانبها رو صرف کنه که تهش 100 تا 200 تومن بهش بدن و سایت واسط هم اون وسط 15 درصدش رو برداره!
بعد از کمی فکر کردن و بررسی، به این نتیجه رسیدم که این آدمها یا چاره ای ندارن، یا صرفا میخوان تعداد پروژههای انجامشدهشون بالا بره تا بعدا پروژههای بهتری بگیرن، یا اینکه در نهایت یه کار بزن-در-رو و بی کیفیت تحویل میدن که آخرش هم سر گرفتن اون 100 تومن (منهای 15%) با کارفرما به مشکل میخورن.
وقتی لیست پروژهها رو از بالا به پایین نگاه میکردم، میدیدم که اکثر پروژهها همین وضعیت رو دارن: زمان کم، قیمت کم، نیازمند کیفیت بالا. و وقتی یه عالمه آدم برای همچین پروژههایی درخواست میدن، خب احساس نیازی هم برای بالا بردن قیمت از سوی کارفرماها احساس نمیشه. چون کارفرما هم به لیست پروژهها نگاه میکنه تا رنج قیمت دستش بیاد و براساس اطلاعات موجود پیشنهاد قیمت میده. بنابراین تا وقتی رقابت این مدلیِ وحشیانه برای گرفتنِ (عملا) هرکاری هست، قیمت ها همیشه پایین میمونه.
این برای منی که روی هر کدوم از پروژههام زمان کافی صرف میکنم تا مطمئن بشم کیفیت کارم توی بالاترین سطح ممکن قرار داره، یه فاجعه بود. سه هفته کار، 100 تومن (منهای 15%)؟ اونم با وضعیت قیمتهای کشور که هر روز همه چیز درحال بالا رفتنه؟
البته یکسری پروژهها هم هستن که شرایط خیلی خوبی دارن و توی توضیحاتشون پول خوبی رو پیشنهاد دادن، اما هیچ وقت به ثمر نمیرسن. چون:
- کارفرما ازت شماره میخواد و به شدت اصرار داده که توی واتس آپ یا به صورت تلفنی با هم صحبت کنین. (که خیلی شک برانگیزه)
- کارفرما پروژه رو کامل تعریف نکرده (که یعنی یا حجم کار خیلی بیشتر از چیزیه که گفته، یا جزئیات کاری که میخواد رو نمیتونسته توی صفحه پروژه تعریف کنه. مثلا یکبار یک کارفرما توی بخش چت سایت گفت که میخواد براش صحنههای اروتیک یک زوج رو بنویسم!)
- کارفرما میخواد کار رو خارج از سایت واسط انجام بده و ایمیلت رو میخواد که جزئیات کار رو ارسال کنه ( که خب بهتره امنیتی که سایت واسط ایجاد میکنه رو از دست ندیم و به لحاظ اخلاقی هم دور زدن سایت کار درستی نیست).
- کافرما اون وسط پشیمون میشه و کلا هیچ پیشنهادی رو از بین پیشنهادات ارسالی انتخاب نمیکنه و پروژه تا آخرین روز به صورت یک پروژه بازِ بدون فریلنسر باقی می مونه ( این وسط فقط یک عدد از تعداد پیشنهاداتی که ما حق داریم در هر ماه برای کارفرماها ارسال کنیم کم میشه!).
در نهایت، تعداد خیلی کمتری از پروژهها باقی میمونن که واقعیاند، قابل انجاماند، کارفرما پول خوبی براشون میپردازه و در عوض کیفیت خوب هم میخواد، اما نیاز به یک مهارت تخصصی دارن و به خاطر همین هم هست که تعداد پیشنهادات ارسالی براشون کمه. که این یعنی اگر مهارت بالا توی اون حوزه داشته باشیم، احتمال انتخاب شدن ما رو برای انجام کار بالا میبره.
در طول این یکی دوسال، یاد گرفتم که چشمم دنبال اینجور پروژه ها باشه. تجربه نشون داده که اینجور پروژه ها (در حوزه تولید محتوا و برای شخص بنده) پروژههایی هستن که نیاز به نگارش متنهای تر و تمیز به زبان انگلیسی رو دارن. من زبانم خوب بود و توی یک کورس آنلاین و رایگان نگارش انگلیسی توی سایت coursera ثبت نام کردم، تکلیفهام رو نوشتم و روشون فیدبک گرفتم. بعد از اون هم سعی کردم چندتا نمونه کار خوب درست کنم و برای پروژههای انگلیسی اقدام کنم.
درواقع میشه گفت که این مهارت تخصصیه که توی دنیای فریلنس حرف اول رو میزنه. هرچه قدر که مهارت شما تخصصی تر بشه، پروژههای بهتری هم میگیرین، درآمد بیشتری کسب میکنین، و کافرما هم راغب میشه تا پروژههای بعدیش رو با شما برداره.
بعد از اینکه اولین پروژه فریلنسم رو گرفتم و رسما وارد دنیای فریلنسرها شدم، سعی کردم بازهم مهارتهام رو تخصصیتر کنم و روی داستان پردازی و نوشتن متنهای وبلاگ به زبان انگلیسی تمرکز کنم. و زمانی که برای این پروژه ها پیشنهاد ارسال میکنم، احتمال اینکه اونها رو بگیرم، زیاده. بنابراین هرچه قدر که سعی کنیم توی یک حوزه خاص و تخصصی که تقاضا براش هست، اما دست کمه و آدمهای زیادی نمیتونن انجامش بدن مهارت بیشتری کسب کنیم، به درآمد بیشتری هم میرسیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
کمهوشها، فالوور اینفلوئنسرها و سلبریتی های اینستاگرامی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
بررسی ویژگی های برنامه نویس موفق
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمیدانم چگونه صدایش کنم