قسمت بیست و پنجم ۲۵ سریال آقازاده ❤️

قسمت بیست و پنجم سریال آقازاده
قسمت بیست و پنجم سریال آقازاده

سریال آقازاده، سریال پرحاشیه و البته جذابی است که با توجه به ژانر و داستان متفاوتی که دارد، توانسته به سریالی موفق در شبکه نمایش خانگی درآید. پس از پخش چند قسمت از سریال آقازاده گمانه زنی‌ها حاکی از آن بود که این سریال قرار است در 24 قسمت تمام شده و فصل‌های بعدی آن منتشر شود ولی پس از پخش قسمت‌ بیست و دوم به بعد مشخص شد که این سریال قرار است در سی قسمت به کار خود پایان دهد.

⬇️ لینک دانلود قسمت بیست و پنجم سریال آقازاده

به محض انتشار لینک‌های دانلود سریال در این قسمت قرار خواهد گرفت.

در بیست و چهار قسمت آقازاده چه گذشت …

باید بگویم که آغاز داستان سریال آقازاده از نقطه‌ای مرموز و نامشخص شروع می‌شود؛ جایی که دختری از زندان آزاد شده و توسط زنی سوار یک ماشین لوکس می‌شود و پس طی مسیری و جر و بحث با راننده، او در گاراژی به بهانه قرار با شخصی به نام شهنام توقف می‌کند و پس از گذشت مدت زمان کوتاهی درهای ماشین به روی دختر قفل شده و توسط دستگاهی ماشین پرس می‌شود و دختر با فریاد شهنام نه، بیتا نه در ماشین پرس می‌شود. دختری که در ماشین پرس می‌شود، نقش اصلی را بر عهده داشته و با دو نام متفاوت یعنی راضیه و مانلی ایفای نقش می‌کند.

راضیه دختری ساده و روستایی است که به همراه مادربزرگ خود در یکی از روستاهای شمال کشور زندگی می‌کند که در طی اتفاقی با بیتا روبرو شده و جان او را نجات می‌دهد. بیتا نیز برای جبران نجات جان خود توسط راضیه او را همراه با خود به ویلایی جنگلی می‌برد که در این ویلا راضیه با شخصی به نام نیما آشنا می‌شود. نیما آقازاده ثروتمندی است که دوستی نزدیکی با بیتا داشته و از طریق صحبت با راضیه متوجه می‌شود که او دختری بلند پرواز است و به همین دلیل به او پیشنهاد می‌دهد که برای دستیابی آرزوهای خود به تهران مهاجرت کند.

راضیه نیز پس از مدت زمان کوتاهی درخواست نیما برای رفتن به تهران را می‌پذیرد و با بیتا تماس می‌گیرد تا بتواند از طریق او با نیما قراری داشته باشد. بیتا شرایطی فراهم می‌کند تا راضیه با نیما رو در رو شود و پس از آن نیما به راضیه پیشنهاد وارد شدن به تشکیلات خود را می‌دهد و در اولین قدم نام او را به مانلی تغییر می‌دهد.

پس از آن مانلی وارد بازی‌های نیما شده و مجبور به انجام کارهایی می‌شود که تمایلی به آن‌ها ندارد. سپس وارد نقشه اصلی نیما می‌شود و به عنوان دختری معصوم وارد زندگی فردی به نام حامد تهرانی می‌شود که دادیار دادگستری بوده و فردی است که در حال جمع آوری اطلاعات برای دستگیری نیما است. راضیه با وارد شدن در زندگی حامد و دیدن رفتارهای شایسته او یک دل نه صد دل عاشق ولی می‌شود و پس از آن نیما سعی می‌کند از هر آنچه در توان دارد، به زندگی راضیه و حامد آسیب بزند که در این بین اتفاقات ریز و درشت بسیاری روی می‌دهد.