مرد هزار چهره - چهره اول برنامه نویس

منبع : گوگل - کلمه جستجو شده
منبع : گوگل - کلمه جستجو شده " many face"

یکی بود هیچکی نبود ، یعنی همه چی بود اما هیچی نبود ، نمیدونست که متخصص هست یا نه ، نمیدونست که اصلا می دونه یا نه و اون یکی من بودم، خستتون نکنم . فقط خواهشی دارم که به دردش گرفتار نشید.

داستان واقعی زندگی من یکجورایی شبیه داستان سریال طنز مهران مدیری به نام مرد هزار چهره بود .

البته هزار چهره که نه ، هزار مهارت بود . به عنوان آدمی که بعد از درس خوندنش به دنبال هدفی برای آینده ای روشنه ، بعد از اتمام درس به هزاران شغل و مهارت پرداختم و در هر کدوم نه در سطح حرفه ای ، بلکه در سطح متوسط " تا جایی که گلیممو از آب بیرون بکشم " ماهر شدم و صد البته کتابهای مربوطه رو هم خوندم .

یک جورایی هم حس می کنم شبیه " ابن مشغله " و یا " ابوالمشاغل" ، ( نوشته علی ابراهیمی ، دو تا داستان شیرینی که می تونید با عضویت در طاقچه تو موبایلتون و یا کامپیوترتون مطالعه بفرمایید) شدم که از هزاران شغل گذشت تا به شغل دلخواهش رسید .

از خطاطی نزد استاد از سن 8 سالگی و فعالیت در مسجد گرفته تا طراحی ، مونتاژ مدارات الکترونیک ، کار تو تعمیرات لوازم خانگی ، پادویی ، طراحی معماری با اتوکد تو دفتر مهندسی ، کار تو داروخانه دامپزشکی و تجویز دارو ، کار تو داروخانه آدما ، آشنایی با دکتر علی ابراهیمی متخصص اصلاح ژنتیک دام و طراحی گرافیک ، طراحی سایت ، چاپ و نشر ، کارگری ، کار تو کارخونه سیمان ، کار تو کارخونه تری دی پنل ، کار تو ساختمون ، و ..... که اگه بخوام بگم انگار دارم ستاره ها رو می شمرم و ممکنه شما هم خوابتون ببره .

اما فعلا در خدمت شما هستم تا یکی از داستان های خودم یعنی طراحی وبسایت رو توضیح بدم :

قبل ترش طراح گرافیک بودم و تو یک دفتر که چه عرض کنم بیشتر شبیه مغازه بود تا دفتر مشغول به کار بودم و طبق معمول خسته از این شغل شریف و بدنبال یک شغل با کلاس تر که همه بگن اوه عجب متخصصی !!!!!!

از اون جایی که در دوره های برنامه نویسی با ویژوال بیسیک آشنایی داشتم رفتم تا طراحی وبسایت رو یاد بگیرم. با خودم گفتم حتما می تونم .

اولین کتاب رو خریدم. اسمش " طراحی وبسایت به زبان ساده بود "

توش یک چیزایی از اچ تی ام ال و اینکه سایت از کجا میاد و سرور چیه و اینا آشنا شدم و یکمی هم ترسم از اچ تی ام ال ریخت .

و شروع به گشتن توی اینترنت کردم ، با اینکه زبانم هم در حد متوسط بود اما خوب مطالب رو می فهمیدم ، از سایت های آموزش ایرانی هم کمک گرفتم .

دیگه هر ماه تو میدون انقلاب تهران تو کتاب فروشی ها از سی اس اس گرفته تا جاوا اسکریپت و جی کوئری و پی اچ پی رو میخریدم و چون وقت نداشتم کتابها رو تو مسیر رفت و برگشت از خونه تا محل کار تو مترو و اتوبوس کامل خوندم . بعد تو اینترنت با کتاب خونه های جاوا کار کردم و دیدم چقدر از جی کوئری و جاوا راحت تر و کاربردی تره . بعد از اون با بوت استرپ و بقیه فریم ورک ها آشنا شدم و جا داره از دبلیو تری اسکول هم تشکر ویژه ای داشته باشم که واقعا یک آموزشگاه کامل واسه من بود و فریم ورک خودش که واقعا عالی بود.

و بعد از اون با سیستم های مدیریت محتوا مثل " جوملا" و " وردپرس " و .... آشنا شدم و تازه فهمیدم طراحی سایت یعنی چی و من چقدر وقت خودم رو بیخود و بی جهت درگیر جزئیات کرده بودم ، مثل اینه که لیوان آب تو دستت باشه و تو دنبال مولکول ها باشی .

شروع کردم به پروژه گرفتن ، یک زونکن خریدم . یک بسته کارت ویزیت چاپ کردم ، و بازاریابی کردم و کردم و کردم و حتی چند تا سایت از کشور ترکیه گرفتم و تا استانبول رفتم و اونا رو هم انجام دادم و برگشتم .

تو استانبول تو خونه یک از آشناهامون که اونجا زندگی می کرد می خوابیدم . عجب آب و هوایی داشت اونجا.

بیشتر هاست هایی که تو استانبول خریداری می شد از سایت گو ددی بود.

چند تا از پروژه هام الان تو حالت معلق موندن ، بعضی هاشون بعد از یک سال به دلیل نداشتن پول یا حذف شغل کنسل شدن و بقیه هم پایدار به کارشون ادامه می دن.

خلاصه من بودم و سایت ها و ادامه دارد....

امیدوارم لذت برده باشید


"