مدیر اجرایی ایده ران و فرمالو؛ زمان فراغت هم برگزارکننده تداکس تهران و تداکس تهران زنان هستم. بسیار به توانایی زنان ایمان دارم و همه فعالیتهام رو با هدف فراگیر شدن همین ایمانم انجام میدم.
تاثیر مهارتهای نرم در رسیدن به هدفهای شخصی و تیمی
مهارتهای نرم ویژگیهایی هستن که تو برخورد با خودمون و جامعه بهمون کمک میکنن. اگه شما یک آشپز متخصص باشین، تا وقتی نتونین با چند تا آشپز متخصص دیگه همکاری کنین، با صاحب رستورانها ارتباطات قوی برقرار کنین، و موقع آشپزی زمان رو خوب مدیریت کنین، نمیتونین شغل درست و حسابی پیدا کنین و موثر باشین. حتی اگه تصمیم بگیرید رستوران خودتون رو تاسیس کنین هم بخاطر نداشتن مهارت همکاری تیمی با افراد دیگه، نداشتن ارتباطات قوی حرفهای، و زمانبندی اشتباه، رستورانتون ورشکست میشه. شما یه Hard Skill یا مهارت سخت کسب کردین (تخصص آشپزی)، ولی تا وقتی Soft Skills یا مهارتهای نرم رو به خودتون آموزش ندین، نمیتونین خودتون رو یه آشپز حرفهای بدونین.
توی این مقاله میخوام به صورت خلاصه مهارتهای نرم رو معرفی کنم و بگم چطور میشه اونها رو به ترتیب به دست آورد. در پستهای آینده، مفصل به هر کدوم از این مهارتها و تمرینهایی که میتونیم برای به دست آوردنشون انجام بدیم، میپردازم.
مهارتهای نرم چیا هستن؟
مهارتهای نرم یا Soft Skills مهارتهایی هستن که در ارتباط با خودمون و دنیای بیرون قرار دارن.
مهارتهایی مثل نوع نگرش، توانایی برقراری ارتباطات، تفکر خلاق، اخلاق و وجدان کاری، کار تیمی، مدیریت زمان، شبکهسازی و نتورکینگ، تصمیمگیری، مثبت نگری، انعطافپذیری، حل مسئله، تفکر نقادانه و توانایی مذاکره، مهارت نرم هستن.
این مهارتها وابسته به دانشمون نیستن و با تمرین و تکرار یکسری رفتار مشخص به دست میان. وقتی میتونیم بگیم یک نفر تو زمینه مدیریت زمان مهارت داره، که بتونه تو زندگی روزمرهش درست از زمان استفاده کنه. کسی که تو کار تیمی مهارت داره، خودش رو به خوبی با محیط تیم وفق میده و باعث رشد تیم میشه. اگر یک نفر تو زمینه شبکهسازی مهارت داره، به این معنیه که تو محیطهای اجتماعی به خوبی ارتباط برقرار میکنه.
مرحله اول برای تمرین مهارتهای نرم
همین الان یک آدم حرفهای که میشناسید رو توی ذهن خودتون مجسم کنید. ویژگیهای اخلاقی اون فرد رو با خودتون مرور کنید. یکی از مهمترین ویژگیهایی که از افراد حرفهای میبینیم کنترل احساساتشون هست. این افراد نسبت به احساسات خودشون آگاه هستن و اونها رو به موقع بروز میدن. در نتیجه، حین کار تیمی، یا شبکهسازی، یا هر کار دیگهای، اگر بیاحترامی یا ناهماهنگی ببینند به خوبی عکسالعمل نشون میدن. البته که هر آدمی ظرفیت خاص خودش رو داره و وقتی ظرفش پر شد، سرریز میکنه، ولی وقتی حرفهای هستیم ظرفمون هم پُر تَر هست.
برای کسب مهارتهای نرم، مهمه اول بتونیم احساسات خودمون رو بشناسیم و اونها رو هدایت کنیم.
هدایت احساسات به این معنیه که بتونیم احساس سرخوردگی ناشی از شکست رو به انگیزه و انرژی بهتر کار کردن برای پیروزی در درازمدت تبدیل کنیم. یا اینکه احساس استرس ناشی از کارهای بینهایت زیادمون رو به نظم، برنامهریزی و زمانبندی کارها تبدیل کنیم. و یا وقتی از همتیمیمون که خودسرانه کار میکنه عصبانی هستیم، بتونیم این احساس عصبانیت رو به سمت رفتار راهبرانه هدایت کنیم، مثلا راههایی پیدا کنیم که کار تیمی رو بهش یاد بدیم.
همونطور که تو مثالهای بالا دیدید، احساسات منفی تبدیل شدن به یک سری کارهایی که برای حل مساله انجام میشن. بعد از هدایت احساسات، مهمه اون رو به یک سری کار موثر تبدیل کنیم تا بتونیم آگاهانه و عاملانه مسالهای که باعث ایجاد اون احساسات شدهن رو حل کنیم.
چرا هدایت احساسات مهمه؟
چه کسی بهتون یاد داده احساسات خودتون رو درک کنید و اونها رو هدایت کنید؟ برای بیشترمون جواب «هیچکس» هست. همهمون توی زندگی موقعیتهای مختلفی رو تجربه میکنیم که بسته به تجارب قبلیمون نسبت بهشون واکنش نشون میدیم. این واکنش قطعا همراه با احساسات مشخصی هستن: خوشحالی، هیجان، عصبانیت، ترس و... در همه این موقعیتها ما تنهاییم و احساساتی که تجربه میکنیم رو هم به تنهایی تجربه میکنیم. مهمه که به خودمون یاد بدیم چطور این احساسات رو درست هدایت کنیم.
تقریبا همه آدمها از بچگی یاد میگیرن احساساتشون رو مخفی کنن. در خیلی از فرهنگها، ابراز احساسات به معنی ضعیف بودن تلقی میشه. به همین دلیله که در طول تاریخ خانمها به واسطه ابراز احساساتشون موجودات ضعیفتری دیده میشدن. و البته به همین دلیله که اگر کسی متوجه ناراحتی یا شرمندگیمون بشه، ممکنه اون رو پشت یک احساس قویتر مثل عصبانیت پنهان کنیم تا بتونیم از موضع قدرت، شرایط رو کنترل کنیم.
احساسات و حالات روحی مختلف برای همه آدمها وجود داره، و اینطور نیست که انسان خاصی به خاطر پیشرفتها و پیروزیهایی که به دست آورده، تاحالا از شکست نترسیده، یا تنبلی نکرده. موضوع اینه که این افراد به خودشون یاد میدن که این احساساتشون رو هدایت کنن و اغلب موفق میشن این کار رو بکنن.
در دنیا این موضوعات خیلی مورد بررسی قرار گرفته و انقدر روی اهمیت مهارتهای نرم و هدایت احساسات تاکید شده که جوامع مختلف دارن اونها رو تو مدارس آموزش میدن و به افراد بزرگسال جامعه هم پیشنهاد میکنن اونها رو تمرین کنن و به خودشون آموزش بدن.
تحقیقات نشون دادهن که انسانهایی که روی احساسات خودشون مهارت دارن، در زندگی، کسب و کار و روابط بهتر عمل میکنن و سریعتر رشد میکنن. به علاوه همینطور که با پیشرفت تکنولوژی کارها دارن مکانیزه میشن، این افراد کسانی هستند که غیرممکنه بتونن با رباتها و ماشینها جایگزین بشن. پس حالا که اهمیت هدایت احساسات و نقش اون در به دست آوردن و نگهداری مهارتهای نرم رو فهمیدیم، بریم ببینیم چطور میشه اونها رو تمرین کرد.
خب حالا بیاین مهارتهای نرم و هدایت احساساتمون رو تمرین کنیم
۱. آگاهی نسبت به احساسات
مرحله اول اینه که نسبت به احساسات خودتون آگاهی داشته باشین. برای این کار تمرینی که معمولا موثره، اینه که یک دفتر بردارید (یا نت گوشیتون) و تو طول روز هر زمان که احساساتتون شدیدتر از حالت عادی بود، اون احساسات رو یادداشت کنید. مثلا احساس بیحوصلگی زیاد، عصبانیت، ناراحتی، خوشحالی بیش از اندازه و... موقعیتی که باعث شده اون احساس در شما ایجاد شده رو بنویسید و بعد احساسات اون لحظهتون رو هم بهش اضافه کنید. این کار رو یک هفته هر روز انجام بدید.
اگه یک روز فراموش کردین این کار رو بکنید، اشکال نداره، فرداش حواستون رو بیشتر جمع خودتون بکنید تا بتونید احساسات خودتون رو کشف کنید.
هدف این تمرین اینه که هر روز حداقل یک موقعیت و احساس ناشی از اون رو دقیقا در لحظه وقوع، یادداشت کنید تا کمکم به حال لحظهای خودتون واقف بشید.
۲. هدایت احساسات
وقتی نسبت به احساساتتون و اینکه چرا و چه زمانی رخ میدن آگاهی پیدا کنید، خیلی راحت میتونید اونها رو تشخیص بدید و بعد هم هدایتشون کنید. هفته دوم تمرین، هر زمان که دیدید درگیر یک احساس مشخص هستید، به جای اینکه اون رو یادداشت کنید، تصمیم بگیرید که برای اون احساس میخواید چیکار کنید.
مثلا اگه از اینکه زمان زیادی رو تو شبکههای اجتماعی میگذرونین ناراحتین، بشینید فکر کنید که به جای اون میخواید چیکار کنید. یک نفر ممکنه بگه خودم رو انقدر هُل میدم تا بالاخره عوض چک کردن شبکههای احتماعی به کارهای عقبافتادهم برسم. یک نفر دیگه ممکنه تصمیم بگیره اپلیکیشن محدودیت دسترسی زمانی به برنامههای گوشی رو نصب کنه. یک نفر دیگه هم ممکنه بگه بجای اینستاگرامگردی، میشینم کتابی که صد ساله دوست دارم بخونم رو تموم میکنم.
خودتون تصمیم بگیرین که چه کاری برای شما بهترینه. اگه موفق نشدین، اشکالی نداره، باز هم امتحان کنین، یا اینکه یه تصمیم دیگه بگیرین. انقدر تصمیم بگیرین تا بالاخره موفق شید.
هدف این تمرین اینه که برای احساساتتونیک کاری انجام بدید و اونها با یک action یا عمل هدایت کنید.
۳. تمرین مهارتهای نرم
حالا که یاد گرفتیم چطور میشه احساسات رو هدایت کرد، وقتشه مهارتهای نرم رو تمرین کنیم. هرکدوم از مهارتهای نرم دریایی از فنها و نکات با خودشون دارن که نمیشه همه رو توی یک مقاله جا داد. تو مقالههای بعدی درباره هرکدوم از این مهارتها بیشتر و دقیقتر مینویسم و برای هرکدوم تمرینها و نکات راهبردی مناسبشون رو هم میارم.
یادتون باشه، قبل از اینکه تمرین مهارتهای نرم رو شروع کنین، حتما دو تا تمرین بالا رو انجام بدین.
توی این مقاله دیدیم مهارتهای نرم چی هستن و چه ارتباطی با هدایت احساسات دارن. بعد هم برای هدایت احساسات تمرین کردیم. در مقالههای بعدی، به هرکدوم از مهارتهای نرم میپردازیم و میبینیم که چطور میشه اونها رو تمرین کرد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
لطفا از لبه تکنولوژی فاصله بگیرید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چجوری ارباب زمانمون بشیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
آشنایی مقدماتی با قوانین GDPR