Front-end developer
شروع مسیر جدید و سندروم خودویرانگری
تا به حال شده است نسبت به ارزش شخصی خودتان و موقعیت شغلی و اجتماعی خودتان شک کنید، دائما در این فکر باشید که لایق موفقیتهایی که کسب کردهاید نیستید یا تنها به اتفاق و شانس به آنها دست پیدا کردهاید؟ و یا اعتماد به نفس کافی برای به دست گرفتن پروژه و رویارویی با چالش جدید را ندارید؟
این شک و احساس درونی اگر همیشگی باشد از آن با نام imposter syndrome و یا همان سندروم خودویرانگری یاد میکنند.
روزهای تعطیل و آخر هفتههای من اگر در کنار دوستان یا گشت و گذار سپری نشود به جستجو و زیر و رو کردن یوتیوب و شبکه های اجتماعی میگذرد. در یکی از گشت و گذار های یوتیوبی با front-end developer آمریکایی آشنا شدم که در یک ولاگ از پشیمانیهای خود در راه پرپیچ خم توسعه وب میگفت و اولین موردی که به آن اشاره کرد، imposter syndrome بود. اینکه در ابتدای راه چقدر این موضوع او را آزرده میکرد و حتی از قبول خیلی از پروژهها پا پس میکشید. و اگر زودتر با این سندروم مقابله میکرد میتوانست موفقتر باشد و ظرفیت واقعی خود را به نمایش بگذارد. گرچه از نظرِ منِ مخاطب او هنوز هم جزو دسته senior های قابل احترام و موفق است.
من با تمام وجود حس و تجربیاتش را درک میکردم. چرا که در بازه زمانیِ طولانی دقیقا در همان نقطه با همان حس های مشترک بودم. به عنوان یک front-end developer که حدود ۲ سال است بصورت حرفهای وارد این کامیونیتی بزرگ شدهام همیشه ترس کمبود تجربه و اعتماد بنفس همراه من هست. ترس از اینکه هنوز تعداد زیادی فریمورک و تکنولوژی را امتحان نکردهام و معنی فلان command یا اصطلاح را نمیدانم.
اما دانستن اینکه این حس فقط برای من نیست و درصد زیادی از همکاران من حتی با سال ها تجربه و موفقیت هنوز با این شک و ترس دست و پنجه نرم میکنند باعث شد تا دست بکار شوم و این مقاله را بنویسم تا شروعی برای غلبه به این سندروم باشد.
سندروم خودویرانگری در محیط کار باعث میشود تا توانایی های شما در سایهای از شک تردید قرار بگیرد و بازده و اعتماد بنفس شما را پایین بیاورد.
حالا چگونه بر این ترس و شک کاذب غلبه کنیم ؟
۱- این موضوع را در نظر بگیرید که شما در این حس تنها نیستید!
بیش از ۷۰ درصد از همکاران شما این ترس را در سال های اولیه کارشان تجربه کردهاند و حتی درصد زیادی از آنها از پس غلبه بر آن برنیامدهاند و هنوز این حس را با سالها تجربه بهدوش میکشند.
یک راه حل مناسب این است که با منتور و یا senior های خود در رابطه با این موضوع گپ بزنید و تجربیات مشابهشان را بشنوید. قطعا آنها متخصص متولد نشدهاند و این دوره را کمابیش گذراندهاند. خواندن تجربیات دیگران در سایت هایی مثل reddit و quora هم خالی از لطف نیست و حتی میتوانید نظرات دولوپرهای آن سر دنیا را هم بخوانید.
۲- نگاهی به موفقیتهایی که کسب کردهاید بیندازید
باید با خودتان رو راست باشید! موفقیت با شانس حاصل نمیشود! برای موفقیت و موقعیت فعلیتان ارزش قائل شوید و از آنها با احترام یاد کنید. البته در بین ارزش قائل شدن و مغرور شدن مرز باریکی است که اکثرا اشتباه گرفته میشود و شاید همین رفتار متکبرانه از جانب همکاران، سندرم خودویرانگری را در بین اعضای تیم تشدید میکند. ناگفته نماند میزان اعتماد بین تیمی نیز در بهبود و یا تشدید این حس تاثیر بهسزایی دارد.
۳- ایدهآل گرایی بزرگ ترین مانع شما است
اگر اعتقاد دارید که باید در هر جنبه از شغل خود سرآمد و ایدهآل باشید، تجدید نظر کنید. اینکه دانش و تجربیات شما کم است، به این معنا نیست که هیچ چیز نمیدانید! تنها چیزی که به آن نیاز دارید زمان و تلاش است. اولویت ها و مهارت های مورد نیاز در این برهه زمانی را شناسایی کنید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید.یک تفکر مشترک بین خودویرانگرها این است که افراد موفق شکست نمیخورند! آنها بجای آنکه شکست و پستی های راه را جزئی از مسیر موفقیت ببینند، آن را مقصدی جدا و قطب مقابل موفقیت میدانند.
البته هر ازگاهی شک کردن و به چالش کشیدن مهارت هایمان باعث میشود تا خودمان را تحلیل کنیم و ارزشها و هدفهای جدیدتری خلق کنیم. اما اگر این تردید همیشگی باشد محصولی جز ترس و کمبود اعتماد بنفس نخواهد داشت.
در نهایت با صرف زمان و تلاش کافی در راهی که آغاز کردهاید پیشروی کنید و نگذارید ترس از شکست، شما را از لذت راه ها و چالش های جدید محروم کند. این شکست ها و تجربه ها هستند که قرار است از شما فردی باتجربه و ماهر بسازند.
منابع و لینکهای مفید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا اسنپ به مشتریان خیلی وفادار خود کد تخفیف نمیدهد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
آشنایی مقدماتی با قوانین GDPR
مطلبی دیگر از این انتشارات
چجوری ارباب زمانمون بشیم؟