مادران سمی

مادران سمی-كتاب طلا
مادران سمی-كتاب طلا

اگر شما در کنار مادری بی مهر، سختگیر، نادان و دارای مشکلات شخصیتی پرورش یافته باشید، میراث روانی و رفتاری به جا مانده از او همواره چون سایه ای در مشکلاتی که روزانه با آن ها مواجه هستید، حضور دارد. به همین منوال آثار این آسیب ها در روابط عاطفی یا دوستانه تان با دیگران نیز آشکار است و همچنین در مسیر پرورش اعتماد به نفس و احترام به خود، مخل راه شما می شود و شما ممکن است ناامید، دلسرد، مایوس و سردرگم شوید.

کتاب مادران سمی، در ابتدا نگاهی نزدیک و صادقانه به رفتارهای غلط مادرتان و تاثیری که در شما داشته است، می اندازد و الگوهای رفتاری او و همین طور شما را بررسی می کند.

شما در این کتاب راهکارهای موثری را می آموزید که موجب تغییر و تحول در آن دسته از باورها و رفتارهای شما می شود که تقش بازدارنده را در زندگی تان دارند.

مادران سمی در دسته بندی کتاب های روابط مادر – دختری قرار می گیرد که در وهله ی نخست هدف از آن کمک به آن دسته از دختران در سنین مختلف از نوجوانی تا میانسالی است که در دامان مادری سمی و ندانم کار رشد کرده و دچار مشکلات روحی – روانی شده اند و با آوردن مثال ها و تشریح انواع مادران سمی و خصوصیات آن ها و تاثیراتی که در روح و روان و آینده ی دخترشان می گذارد، سعی در کمک به این دسته از دخترانی دارد که در همه ی جوامع و فرهنگ ها وجود دارند و زندگی می کنند.

این کتاب به شما کمک خواهد کرد که درک درستی از عشق پدرومادر یا هر فرد دیگری در زندگی تان به دست آورید و این ملاک و محکی قدرتمند و قابل اعتماد در دستان شما برای بازسازی زندگی و تصمیم گیری های شما خواهد شد.

كتاب مادران سمی-كتاب طلا
كتاب مادران سمی-كتاب طلا

چکیده ای از متن کتاب مادران سمی:

براساس افسانه های یونان باستان، روزگاری مردی جوان و زیبا و برازنده زندگی می کرد که نامش نارسیس بود. او به قدری خوش سیما  بود که همه ی زنان و مردان بی اختیار در همان نگاه نخست به او دل می باختند.

یک روز که نارسیس بر لب دریاچه ای  نشسته بود، تصادفا چشمش به انعکاس تصویر مردی بسیار زیبا در سطح آب افتاد و از آن جا که هیچ متوجه نبود آن تصویر خودش است، طوری به تصویر مزبور دل باخت و محو آن شد که حتی از هر گونه خوردن و خوابیدن و استراحت امتناع ورزید و همچنان بر لب دریاچه نشست و مسحور چهره ی خود شد و نهایتا در نتیجه ی ماندن در همان نقطه ای که خیره به عکس درون آب بود، در گذشت.

این داستانی معروف و افسانه ای است که البته در موارد متعدد درباره ی افراد مختلف به شکلی درست و نادرست مورد استفاده یا تعبیر قرار می گیرد. اغلب افراد کلمه ی نارسیست را در توصیف افرادی به کار می برند که مانند نارسیس مسحور و محو خود هستند. اما طبق تجارب بیشماری  که در شناخت و درمان بزرگسالانی داشته ام که مانند نارسیس خودشیفه به نظر می رسیدند، باید بگویم که من به هیچ وجه باور ندارم این گونه افراد واقعا خودشان را دوست دارند، ولو این که  خیلی از خود راضی و سرشار از اعتماد به نفس و خودمحور به نظر بیایند.

در واقع این افراد به شدت دچار احساس ناامنی و خودناباوری و عدم اعتماد به نفس هستند. اگر این طور نبود، پس چرا این قدر به جلب توجه و تایید دیگران نیاز دارند؟ و اصلا چرا مادری خودشیفته نیاز دارد که سد راه دخترس در مسیر رشد اعتماد به نفس و ارزشمند بودن شود تا خودش بتواند این ها را به دست بیاورد؟

مادران خودشیفته به این جهت که به نظر می رسد به شدت خودشان را دوست دارند، باعث نمی شوند که دخترشان احساس کند کسی دوستش ندارد، آن ها این احساس دوست داشتنی نبودن را به این صورت به او منتقل می کنند که همواره سعی دارند خود را مهم و بی نقص و استثنایی نشان دهند، به طوری که دیگر هیچ فضایی برای دختر خود باقی نمی گذارند و...