FromFilm - از فیلم | تحلیل، فراسوی هیاهو
سیدِ سکوتِ سینما
از دوستی شنیدم که فلان منتقد سرشناس جهان ( که اسمش را هم یادم نیست ! ) از «امروز» فیلم کم فروغ رضا میرکریمی در گیشه تعریف کرده بود و از علاقه اش به او گفته بود. و این که «کودک و سرباز» را در فهرست هزار فیلمی که قبل از مرگ باید دید قرار داده. (فیلم امروز)
رضا میرکریمی اساسا فیلمساز توانمندی است. می خواهم شجاعت به خرج دهم و بگویم بهترین فیلمش هم، همین «امروز» است، نه «خیلی دور خیلی نزدیک» و نه «یه حبه قند»؛ «امروز».
یکی از متفاوت ترین شخصیت پردازی های چند سال اخیرمان در امروز رقم خورده. سکوت عجیبی که در سراسر فیلم از شخصیت اصلی فیلم شاهدیم ، بی نهایت جذاب است و اطلاعات قطره چکانی و کوچکی که از وی در فیلم ارائه می شود، همذات پنداری ما را با او بیشتر می کند چون بیشتر به او علاقه پیدا می کنیم. کم بودن اطلاعت ارائه شده از کاراکتر اصلی ( یونس ) هم – حداقل برای من – کاملا قبول شده است چون ما در همان حدی که نیاز داریم از او می فهمیم نه کمتر و نه بیشتر. بازی کم نقص پرویز پرستویی که مدت ها قبل و حتی بعد از آن، بازی درخشانی از او ندیده بودیم هم به شدت به «شخصیت شدن» یونس و خروجش از حالت تیپیکال کمک می کند.
حرف دیگری که به نظرم باید زد این است که میرکریمی یکی از مهم ترین کارگردانان سینمای ما در روایت قصه بدون استفاده از دیالوگ است، چیزی که خیلی کم در ایران می بینیم، در همین «امروز» صحنه ای که در آن راننده تصمیم به برگشتن به بیمارستان می گیرد و بعد از آن نور آفتاب به صورتش می تابد یا جایی که تصویر مرد روی شیشه با تصویر زن تلفیق می شود، نمونه ای هنرمندانه از همین نکته است.
قصه کلاسیک و سرراستی که روایت می شود وقتی در کنار این جذابیت های فرمی قرار می گیرد، «امروز» را تبدیل به فیلمی می کند که در عین کند بودن ریتم درونی پلان ها هیچگاه مخاطب مخصوص خودش را خسته نمی کند.
نگهبان : می چرخه ؟! زندگی رو میگم، با تاکسی می چرخه ؟!
یونس : هی ! می چرخه، می چرخونیم، می چرخونن !!
(امروز – سیدرضا میرکریمی)
مطلبی دیگر از این انتشارات
سینما به مثابه حیات
مطلبی دیگر از این انتشارات
تختی، غمی که هنوز شسته نشده!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگار؛ فیلم یا جواهریان؟!