FromFilm - از فیلم | تحلیل، فراسوی هیاهو
شهرزاد به مثابه یک پدیده اجتماعی
وقتی با یک پدیده ی اجتماعی روبه رو هستیم، باید به بررسی خاستگاه های اجتماعی و علل شکوفایی آن پدیده بپردازیم. شهرزاد توانسته مخاطب سخت پسند امروزی را به خود جلب کند. مخاطبی که به کمک دنیای مجازی می تواند به سریال های روز دنیا دست یابد و سطح سلیقه اش را افزایش دهد.
شهرزاد برهه ای از تاریخ ایران را برای بستر قصه گویی اش انتخاب کرده است که سال هاست در سریال های صدا و سیما مغفول مانده است. سریال های جریان اصلی صداوسیما، غالبا به روایتگر تاریخ بدل می شوند و از جذب بیننده با داستانی انسانی عاجز اند. سریال هایی که در تلاش اند تا رابطه ی مصدق و ایت الله کاشانی را ارزیابی کنند. فتحی و ثمینی در مقام فیلمنامه نویس، دست روی جامعه ی ملتهب ایران در محدوده ی زمانی کودتا علیه مصدق گذاشته است. اجتماعی همچون دیگ جوشان که هر طیفی از افراد ذی نفوذ، به دنبال فتح مسندهای قدرت در آن اند. در این میدان جنگ، یک قصه ی ساده ی عاشقانه می تواند دل بیننده را تسخیر کند، خصوصا وقتی دو سر این رابطه ی لطیف و پرفراز و نشیب، از فرهیختگان جامعه ی خود هستند و جنس رابطه ی عاطفی شان، حال و هوای استبدادستیزی هم دارد. استبدادی که نه از جانب ابرقدرت های خارجی، بلکه از سوی قدرتمندان داخلی اعمال می شود. وقتی قدرتی دست نیافتنی در دست ذی نفوذانی از حوالی کاراکترهای اصلی است و بیننده منشا آن را می شناسد و مابه ازای آن را پیرامون خود می بیند ،هم ذات پنداری مخاطب برانگیخته می شود و بر جذابیت پیگیری مسیر قهرمانان افزوده می شود.
قهرمانان قصه ی شهرزاد، انسان هایی معمولی اند که با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند و برای بازپس گیری حق شان، غریبانه می کوشند. آنها هرگز دست از تلاش نمی کشند و این استقامت در دستیابی به هدف، عنصر گمشده ی انسان های جامعه ی امروز است .مخاطب این فقدان بزرگ را در خود حس کرده و وقتی قهرمان قصه اش را ثابت قدم می بیند، با او همگام می شود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سینما به مثابه حیات
مطلبی دیگر از این انتشارات
کجا فیلم ببینیم – بخش اول (چارسو)
مطلبی دیگر از این انتشارات
ساعت به وقت مهران مدیری