FromFilm - از فیلم | تحلیل، فراسوی هیاهو
مدیری تلویزیون
مهران مدیری را در کنار عادل فردوسی پور باید مرد شماره یک تلویزیون ایران دانست. چهره های زیادی بوده اند که در تلویزیون مطرح شده اند و مورد توجه قرار گرفته اند، کسانی مثل مهران غفوریان و رضا عطاران؛ اما محبوبیت آن ها به دلیل افت یا خداحافظی شان از قاب جادویی استمرار نداشته. چهره ای مثل رامبد جوان هم عمر حضورش در تلویزیون کمتر از آن است که او را در کنار فردوسی پور و مدیری قرار دهد.
ساعت خوش با معرفی چند چهره مستعد که در سال های بعد همه تبدیل به ستاره های کمدی تلویزیون { و بعدها } سینما شدند نقطه ی جدی شروع مدیری در تلویزیون بود که به دلیل طنز به شدت متفاوتی که ارائه می داد نه تنها در آن زمان که همین حالا هم به عنوان یک اثر جدی طنز تلویزیونی به شمار می آید.
مدیری روندی را که با ساعت خوش آغاز کرده بود با آثار مشابهی مثل “ببخشید شما” و “جُنگ ۷۷” ادامه داد. اما حکومت او بر طنز تلویزیونی با نبوغ مشترک رضا عطاران و مهران غفوریان در “زیر آسمان شهر” موقتا به پایان رسید.
مدیری اما همیشه باهوش و زمان شناس بود. بعد از موفقیت عجیب “زیر آسمان شهر” مدیری فهمید که دیگر با طنز آیتمی نمی تواند مخاطبِ خو گرفته با “زیر آسمان شهر” را راضی کند. پس کار بعدی اش را با همکاری کسی جلوی دوربین و روی آنتن برد که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان بهترین کمدی نویس چند سال اخیر سینما و تلویزیون ایران است؛ “پیمان قاسم خانی“.
حاصل همکاری مدیری و قاسم خانی سریالی شد با عنوان “پاورچین” که این بار به علت پخش سری سوم زیر آسمان شهر از شبکه سه به ناچار از شبکه پنج یا همان تهران پخش شد و بعد از چند قسمت به کلی زیر آسمان شهر را به حاشیه برد. مدیری پس از پاورچین، نقطه چین را این بار “بی قاسم خانی ها” از شبکه سه پخش کرد که اگر چه کمتر از پاورچین، اما موفق بود.
اما نقطه عطف کارنامه مهران مدیری در همکاری با تلویزیون و حتی نقطه عطف طنز تلویزیونی در همکاری بعدی مدیری و قاسم خانی ها رقم خورد، سریالی با نام “شب های برره” که تکیه کلام هایش هنوز در ادبیات محاوره ای ما وجود دارد و این خود موید اهمیت این سریال در کارنامه مدیری و تلویزیون است.
پس از شب های برره، “باغ مظفر” ساخته شد که آنچنان مورد اقبال قرار نگرفت اما “مرد هزار و دو هزار چهره” باز هم نبوغ مدیری را عیان کرد این بار نه تنها در ساخت که در اجرای هنرمندانه ی نقش “مسعود شصتچی”.
تجربه ی بسیار موفق مرد هزار و دو هزار چهره پایانی بود نسبتا طولانی بر حضور موفقیت آمیز تقریبا ۲۰ ساله مدیری در تلویزیون.
پس از این، مدیری به دنبال اختلاف با صدا و سیما راهش را به کلی اشتباه انتخاب کرد و در مسیر شبکه نمایش خانگی قرار گرفت که شاید عایدی مالی خوبی برای او داشت اما در عوض لطمه سنگینی هم به اعتبارش وارد کرد. پایان نگرفتنِ “قهوه تلخ” و از آن بدتر بازگشت به طنز آیتمی ( کاری که نزدیک به ۱۵ سال قبل ثابت شده بود دیگر جواب نمی دهد ) بیش از همیشه مدیری را به گوشه کشاند.
شبکه نمایش خانگی با این که شاید ضعیف ترین دوره زندگی هنری مهران مدیری بود اما دو تغییرِ به وضوح چشمگیر در رویکرد وی نسبت به کار هنری داشت.
اول این که او را متقاعد کرد که ترک کردن تلویزیون تنها و تنها به ضرر اوست و هیچ اثر مثبتی در کارنامه وی برجا نخواهد گذاشت. و دوم این که ” مدیری را فقط مدیری مدیری نکرد ! “، قبل از شکست قهوه تلخ در نمایش خانگی در تیتراژِ تمام آثاری که مدیری می ساخت، نام خودش به عنوان اولین بازیگر قید می شد. اتفاقی که در چه کارهای آیتمیِ پس از قهوه تلخ و چه در بازگشت او به تلویزیون با در حاشیه ۱ و ۲، دیگر نیفتاد.
عدم موفقیت آنچنانی “در حاشیه ها” مدیری را به این نتیجه رساند که شاید سریال سازی را حداقل در آن مقطع نباید ادامه دهد.
پس مدیری یکبار دیگر از هوشش استفاده کرد و قدم به جایی گذاشت که هم از حال و هوای سریال و هم از فضای آیتم تقریبا دور است. “دورهمی” چه ایده مرکزی اش از هند آمده باشد چه نه، دوباره مدیری را – در کنار یک رقیب جدی به نام رامبد جوان – در صدر اخبار و حواشی تلویزیون قرار داد. ( البته انتقاد های بعضا صریح علیه دولت حسن روحانی و وزرای محبوب کابینه ی او نیز در این مطرح شدن بی تاثیر نبود. )
به نظر، دورهمی در کنار همه آثار و تبعات مثبت و منفی اش چه برای خود مدیری چه برای تلویزیون یک وظیفه بسیار مهم داشت، آن هم آماده کردن فضا برای ورود قدرتمندانه مدیری به سینما. قدرتمندانه نه از نظر فرم و قوامِ دراماتیکِ “ساعت پنج عصر” که از نظر ظهور یک چهره پر فروش و جذاب برای مخاطب عام سینما در کنار کسی مثل رضا عطاران، اگر چه در قامت یک کارگردان.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهار، تابستان، پاییز، زمستان … و بهار
مطلبی دیگر از این انتشارات
سینما به مثابه حیات
مطلبی دیگر از این انتشارات
ما و نعمت الله