نگار؛ فیلم یا جواهریان؟!

شاید شما هم مثل من قبل از دیدن « نگار » تصورتان از فیلم ادای دینی خانوادگی میان رامبد جوان و نگار جواهریان بود، اما برای من با دیدن فیلم قضیه کاملا فرق کرد.

با نگاه به آثار اخیر سینمای ایران همچون «اژدها وارد می شود» (حقیقی)، «مادر قلب اتمی» (احمدزاده)، «برادرم خسرو» (بیگلری) و در نهایت «نگار» (جوان) روزنه های امیدی برای توسعه ی فنی فیلم سازی در ایران و ساخت فیلم های (به اصطلاح) خوش ساخت در دل فیلم دوستانی همچون من روشن می شود، فیلم هایی که به دلیل ضعف قبلی اکثر آثار سال های گذشته، برای توصیفشان در اولین جمله خواهیم گفت “این فیلم اصلا ایرانی نیست”!
اما صحبت من نقد روند سینمای ایران نیست که توصیف فیلم اخیر بازیگر و مجری محبوب این روزهای تلویزیون «رامبد جوان» است.

اینجا خبری از پیچیدگی های تصنعی برای به رخ کشیدن فرم و دیالوگ ها و مونولوگ های هزل نیست. حرکت دوربین نحوه ی پردازش قصه و از همه مهم تر روند غیرخطی فیلم باعث شده تا این فیلم جز لیست – از نظر من – کم عضو «فیلم های خوب ایرانی» برود. فضای ساختار شکنانه ی فیلم با حرکت های اکشن یک دختر جوان که با تشویق حیرت انگیز تماشاچیان سینما موقع اعمال قدرت یک «زن» روبرو شد، دلیلی است بر بالارفتن سطح کیفی و مطلوبیت فیلم، تا جایی که می توان گفت بر خلاف مهران مدیری، رامبد جوان در قامت یک کارگردان هم، به خوبی ایفای نقش کرده است به طوری که شما می توانید حضور و تاثیر این شخصیت کاریزماتیک را در پشت صحنه هنگام تماشای فیلم حس کنید.