تجربه تغییر desktop environment در اوبونتو

سلام خدمت دوستای خوبم!

این بار بعد از مدت کوتاهی دوباره شروع کردم به نوشتن!

مدتی بود که از اوبونتو با DE (desktop environment) اصلی خودش یعنی gnome استفاده می کردم ولی دوست داشتم DE های دیگه رو هم امتحان کنم

پس شروع کردم ...

{اگر نمی دونید DE چیه، با خوندن ادامه متن از خودتون پذیرایی کنید}

خب اول از همه از تجربه خودم با linuxmint بگم ، سال ها پیش که می خواستم mint رو دانلود کنم تا تو ماشین مجازی تستش کنم با یه موجودی آشنا شدم به اسم محیط دسکتاپ (desktop environment)

توی صفحه دانلود، چند تا گزینه برای دانلود وجود داشت که kde هم یکی از گزینه ها بود و چون اسمش کوتاه و قشنگ بود ، دانلودش کردم(نوجوانیه دیگه!)

وقتی نصبش کردم و محیطش رو دیدم به خاطر وجود گزینه های زیاد و widget و .. نتونستم زیاد باهاش ارتباط برقرا کنم و گفتم وقتی اوبونتو هست چرا mint غافل از اینکه مشکلم با kde بوده نه با خود سیستم عامل

پس DE چیه ؟ تقریبا هر چیزی که تو سیستم عامل به صورت پیشفرض می بینیم و باهاش سر و کار داریم میشه DE که اینا میشه فایل منیجر و منوی تنظمیات و استارت منو(یا هر چیز مشابه ) و تسکبار(در صورت وجود) و غیره

خلاصه مدتی از نصب اوبونتو می گذشت و میخواستم یه تغیری رو امتحان کنم، به دلایلی نمی خواستم توزیع رو عوض کنم پس سرچ کردم بهترین DE های اوبونتو و چند تا پیشنهاد اول رو نصب کردم و خوشحال و خندون دیستارت کردم سیستم رو!

موقع بالا اومدن دیدم که در کمال تعجب elementry OS بالا اومد!

جدا به شک افتادم به توزیع رو عوض کردم یا همچین چیزی تا این که بعد از لاگین به محیط نا آشناش فهیمدم که اوبونتوی خودمه با یه DE و کلی تغییرات جدید

با کلی زجر و سختی این DE رو پاک کردم(البته فکر کنم هنوز اسم سیستم رو elementry می شناسه :) و وقتی طبق دستورات یه سایت قدیمی پیش می رفتم unity خدابیامرز رو هم نصب کردم و کلی تجدید خاطره شد!(توضیح : unity قبلا DE پیشفرض اوبونتو بود بعد گنوم جایگزین شد)

و رفتم سراغ تست بعدی و بعدی تا به kde رسیدم که با توجه به سابقه بد گذاشته بودم اولویت آخر

وقتی واردش شدم با اینکه اولین بار بود میدیدمش ولی حس خوبی بهم داد و موندگار شدم(اگرچه با تنظیم پنل ها یکم سختی کشیدم!)

بعد از اون فهمیدم که به صورت خودکار با بعضی از DE ها ، desktop manager هم نصب شدم و گفته چه سعادتی و بین اونا هم بررسی کردم و خود SDDM که مال kde بود رو پسندیدم

این بود تجربه تغیییر DE من

پ.ن :‌حقیقتش خودم از متن به دلیل استفاده زیاد از لغات انگلیسی راضی نیستم، شما هم لطفا ببخشید چون موضوع مطلب تا حدودی ایجاب می کرد