داستاننویس تماموقت، تجربهنویس (UX writer)، تبلیغنویس (کپیرایتر) پارهوقت | نوشتههای دیگرم در: Https://hmotahari.com
رماندرمانی یا درمان سردردهای جنونآمیز | نگاهی به رمان وقتی نیچه گریست
فکرها توی سرش جا نمیشوند. حجمِ تیز و برّنده دارند. مدام مغزش را میسابند. اسمش؟ فریدریش ویلهم نیچه. جوانِ آلمانیتباری است که فکرها امانش را بریدهاند، فکرهایی که امروز بهنظر بیمارگونه میآیند، اما بهزودی، جهان او را یک فیلسوف بزرگ خواهد نامید.
زندگی یک مهارت است
اغلب انسانها فکر میکنند زندگیکردن را بلد هستند، اما زندگی هم مهارتیست که باید آن را یاد بگیریم. اگر از من بپرسید به شما خواهم گفت هر کسی که شجاعتِ روبهرویی با خللها و حفرهها و گرههای روانش را پیدا نکرده، بازنده است. خیلی از ما در مواجهه با نقدها میگوییم «من همینم، اگر این نباشم دیگر خودم نیستم.»
بارها افرادی را دیدهام که خیلی قرصومحکم باور داشتند انسان تغییرناپذیر است. اما من میگویم انسان دقیقاً برای تغییر کردن، برای رشدکردن و توسعهدادنِ خودش به زمین آمده.
چطور باید خودمان را توسعه بدهیم؟ چطور باید روح و روانمان را جرّاحی کنیم؟ چطور باید لکههای تیره را از روانمان پاک کنیم؟
درمان به کمک وقتی نیچه گریست
هر انسانی در طول زندگیاش رنجهایی میکشد. میتوانیم همۀ رنجها را به گردن تقدیر یا دیگران بیاندازیم. اما انسان بالغ و هوشمند سراغِ انگلها و میکروبهایی که بیماریهای حسادت، هراس، وسواس، کینه، افسردگی، خودخواهی، خودکامگی، انحصارطلبی، ضعف و... را تقویت میکنند میرود تا درمانشان کند.
وقتی نیچه گریست یک دورۀ فشردۀ رواندرمانی است. با داستانی رو به رو هستیم که نه فقط به نیچه و برویر و سالومه، که به خیلی از افراد کمک کرده است.
وقتی نیچه گریست داستانیست که اهمیتِ «جراحی روح» را به ما نشان میدهد.
در وقتی نیچه گریست چه میگذرد؟
لو سالومه با دکتر برویر تماس میگیرد. لحنش خودخواهانه و خودپسندانه است. میگوید: باید به دوستم کمک کنید. برویر میپذیرد سالومه را ببیند.
سالومه به دلباختۀ مغرورش احساس دین کرده؟ پس چرا نگرانش است؟
آنها همدیگر را در وین ملاقات میکنند. برویر، سالومه را زنی جذاب و خواستنی مییابد. او از برویر میخواهد تا قبل از مجنونشدنِ نیچه به این جوان بیچاره کمک کند.
نیچه مانند ماهیِ فرّاری است که به هیچ تور و قلابی گیر نمیکند؛ حتی اگر این قلاب بهانۀ «مداوای سردردهای ویرانکننده» باشد.
بالاخره، در داستانِ خیالیِ اروین یالوم، یوزف برویر و فردریش نیچه همدیگر را ملاقات میکنند: ملاقاتِ استادِ بزرگِ زیگموند فروید با یکی از مؤثرترین و خاصترین فیلسوفان اخلاق جهان، مردی که به مرگ خدا در عصرِ پس از انقلاب صنعتی شهادت داد، مردی که «چنین گفت زرتشت» را نوشت.
اروین یالوم کیست و در این رمان چه کرده؟
اروین یالوم قبل از هر چیز یک روانپزشک و رواندرمانگر انسانگرا (اگزیستانسیالیست) است. اما اگر چیرهدستیاش در داستانسرایی و داستانپردازی را نادیده بگیریم، بیانصاف بودهایم.
یالوم در رمان وقتی نیچه گریست یک پردۀ نمایش پرجزئیات برابر خواننده پهن میکند و روی آن، نقطههای ریز و حساسی از درون و بیرون وجود انسانهای داستانش به نمایش میگذارد.
روایت داستان وقتی نیچه گریست روایتی است درگیرکننده.
آیا یوزف برویر بالاخره موفق میشود نیچه را از سردرد یا «افکار پریشان» نجات بدهد؟ شگفتانگیز است: شفایافتۀ این داستان قبل از آنکه نیچه باشد، برویر است.
مهم نیست نیچه و برویر را بشناسی یا نه. در این رمان، نیچه و برویر مثالیاند، این دو خود ما هستیم. احتمالاً شما هم بعد از خواندن این رمان تصمیم بگیرید نیچه بخوانید یا با افکار فروید به دور از پیشداوریهای مضحک و بیاساس آشنا شوید.
یالوم در وقتی نیچه گریست پا را از تاریخ فراتر میگذارد، داستانی پستمدرن مینویسد تا من و تو را به تفکر دربارۀ درونمان وادار کند.
آمادۀ سفر به درونت هستی؟
خرید آنلاین کتاب وقتی نیچه گریست
برای خرید آنلاین رمان وقتی نیچه گریست میتوانید از طریق وبسایت نشر قطره اقدام کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا باید ناخوش احوال را خواند؟ | درمان با خواندن رمان در شرایط بحران
مطلبی دیگر از این انتشارات
روایتی از مسخ شدن ما | چرا باید کرگدن اوژن یونسکو را بخوانیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
بار هستی، میلان کوندرا