https://golvani.ir
حالِ خوبِ درخت سیب

درخت مهربان
یکی بود یکی نبود. غیر از خدای مهربان هیچکس نبود.
درخت سیبی بود، که میوههای بسیاری داشت و مردم از میوههایش اِستفاده میکردند. امّا مشکلی که برای درخت وجود داشت این بود که بچّهها روی درخت نقّاشی میکشیدند و بزرگترها شاخههای درخت را میبریدند و با آنها آتش درست میکردند، و درخت را ناراحت میکردند.
یک روز درخت تصمیم گرفت که آدمها را متوجهی کار اشتباهشان بکند. پس دیگر به آنها سیب نداد. آدمها وقتی دیدند که درخت سیب ندارد گفتند: شایَد درخت بیمار شده است.
پس از درخت مراقبت کردند. به آن آب دادند و حالش را خوب کردند. درخت فهمید که آنها دوستش دارند و دوباره به آنها سیب داد.
زینب حیدری ۷ ساله
از بندر ماهشهر
مطلبی دیگر از این انتشارات
آرزوی من برای نجات کره ی زمین
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه ای برای دوست عزیزم
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه ای برای درخت