https://golvani.ir
سفر شمال

« بسم الله الرحمن الرحیم »
سلام. چند سال پیش به سفر رفتم، به شمال.
در جنگل بودیم که پدرم گفت:« بچه ها نگاه کنید. یک دره، در پایین دره آب بود. بعد گرسنه شدم پفک را از کیفم در آوردم خوردم. پوستش انداختم پدر پوست را برداشت و گفت:« دخترم اگر می خواهی جنگل همین تور بماند نباید آشغال بریزیم.»
تازه باید آشغال ها را جمع کنیم.
نام: نرگس
نام خانوادگی: سجادی
مدرسه: زینبیه
شهر: خورموج
مطلبی دیگر از این انتشارات
من تو را برای بخشندگی هایت دوست دارم
مطلبی دیگر از این انتشارات
زمین را از یاد برده ایم
مطلبی دیگر از این انتشارات
حالِ خوبِ درخت سیب