مرگ تدریجی زمین

بسم الله الرحمان الرحیم

« زمین »

میلیون ها سال قبل: چقدر زیبا شده ام بسیارم خوشحال هستم که قراره انسان ها بزودی بر روی من زندگی کنند و از طبیعت زیبا و نعمت خداوندی بهره مند شوند.

حال: وای! چقدر این انسان ها بی توجه اند! روزها کوه های من را نابود می کنند و معادن را از من استخراج می کنند. واقعا دارم درد می کشم نمی دانم چه می شود اگر این خانواده در میان درختان و گل های زیبای من آتش را خاموش نکرده و بروند یا سیگار رها کنند. چرا وقتی دو کیلومتر راه را می توان کمتر از پانزده دقیقه پیاده یا با دوچرخه طی کنند اما همیشه سوار خودرو شده و هوا را آلوده می کنند.

هر روز باید بخاطر کارخانه های پتروشیمی و ...کلی گرم تر شوم و عرق بریزم. امیدوارم روزی فرا برسد که علم پیشرفت کند تا همه از اینجا بروند و در سیارات دیگری زندگی کنند. فقط ان شاء الله تا آن موقع مانند مریخ نشوم.

ده میلیون سال بعد: این همه برج بلند، هوای آلوده همه آدم ها با ماسک تنفس در کوچه ها و خیابان ها، فکر میکردم اگر علم پیشرفت کند آنها به سیارات دیگه می روند و من را راحت می گذارند اما تا چشم کار می کند بناهای بلند و کارخانه های مختلف و ... است و هیچ درخت و طبیعتی وجود ندارد حالا هم که رفتن و دارن مریخ رو خراب میکنن...


سید پارسا طباطبائی نیا

دبیر: آقای احمدی- دبیرستان آئینه