یک درخت مثل یک پدربزرگ مهربونه

« به نام خدای مهربون »

عزیز جونم همیشه میگه پدربزرگ بعد از رفتنش تبدیل به درخت بهار نارنجی شده که خودش تو حیاط خونه کاشته بود.

پدربزرگ عاشق درخت ها بود، همیشه می گفت: «درخت ها نشون می دن که خدا چقدر خوش سلیقه است.»

الان فصل بهاره، درخت های خونه پدربزرگ پر از شکوفه و برگ شدند و حیاط خونه رو مثل بهشت کردند.

به نظرم، یک درخت مثل پدربزرگ مهربونه، مثل یک پدربزرگ سایه داره، میوه داره، تکیه گاهه و صدای تکون خوردن برگ هاش توی باد همیشه من رو یاد زیر لب آواز خوندن پدربزرگم می اندازه، عاشقتم درخت قشنگم.

بیتا فرید، 9 ساله از رشت