https://golvani.ir
آلبر کامو نویسنده مبارز در راه رسیدن به صلح
آلبر کامو نویسنده مبارز در راه رسیدن به صلح
به گزارش گلونی آلبر کامو اندیشمند و نویسنده فرانسوی در هشتم نوامبر سال ۱۹۱۳ میلادی در موندووی الجزایر به دنیا آمد.
خانواده او اروپاییانی بودند که به دنبال یک زندگی بهتر هجرت به الجزایر را انتخاب کردند اما در نهایت چیزی جز فقر حاصلشان نشد.
آنها خانوادهای «کاتولیک» بودند، اما درست همانطوری که فرانسوی بودند؛ کاتولیک بودنشان خلاصه میشد در آیینهایی مثل غسل تعمید، عشای ربانی، ازدواج… و مراسم تدفین.
کامو در اینباره میگوید: «من مسیحی نیستم. من فقیر زاده شدم، زیر آسمانی شاد، در جهانی هماهنگ با خود و نه خصم… اما احساس میکنم قلب یونانی دارم…» با این وجود اندیشههای کامو ریشههای عمیق دینی داشتند.
او با آشنایی نسبتا خوبی که در دوران دبیرستان از فلسفه پیدا کرد، توانست در سال ۱۹۳۳ وارد دانشگاه الجزایر شده و به تحصیل در رشته فلسفه بپردازد و گواهی استادی در این رشته دریافت کند. با این حال او هیچگاه خود را فیلسوف تعریف نکرد.
در اواسط دهه ۱۹۳۰ به حزب کمونیزم پیوست اما در ۱۹۳۷ به دلیل پشتیبانی از رادیکالهای عرب از حزب اخراج شد.
خروج کامو از حزب تقریبا با ورود او به دنیای نویسندگی مصادف شد.
اولین رمانش مرگ خوش نام گرفت و در سال ۱۹۴۲ جستاری پژوهشی_فلسفی با نام اسطوره سیزیف منتشر کرد و در همان سال مشهورترین رمان خود، بیگانه را به دست مخاطب رساند.
دو اثر مذکور از حیث درونمایه شباهتهای زیادی به یکدگیر دارند با این اختلاف که یکی در قالب رمان و دیگری در قالب جستار نوشته شده است.
نهایتا در ۱۹۵۱ با نگارش عصیانگر مبحث پرداخته شده در دو اثر قبلی یعنی پوچی را بسط بیشتری داد و تکمیل کرد.
سال ۱۹۴۳ برای کامو سال پیوستن به نهضت مقاومت فرانسه و سردبیری روزنامه کومبا و سال ۱۹۴۴سال آشنایی با ژان پل سارتر و سیمون دوبوار و تاثیرپذیری از اندیشههای سارتر و تحت تاثیر محافل روشنفکرانه قرار گرفتن بود.
اما راه سارتر و کامو به تداوم منجر نشد چراکه کامو معتقد بود مارکسیسم و اتحاد شوروی خطری جدیتر از سرمایهداری غربی برای آزادیشان و خوشبختی بشری هستند و چون سارتر به نتیجه مخالف رسید، دوستیشان پایان یافت.
در طول نبرد الجزایر و در جریان حملهور شدن سازمان انقلابی «جبهه رهایی بخش ملی» در اکتبر ۱۹۵۴ به الجزایریهای اروپایی و حملات متقابل آنها بر ضد این سازمان سارتر و خانوادهاش جانب جبهه رهاییبخش ملی را گرفتند.
کامو برای رسیدن به یک مصالحه مدنی مبارزه کرد اما نادیده گرفته شد. سال ۱۹۵۷ در اوج بحرانهای حرفهای و شخصی هم موفق به دریافت جایزه نوبلی شد که به جای ایجاد احساس رضایت به او احساس ناگهانی پیری منتقل کرد.
سه سال پس از دریافت جایزه نوبل در سوم ژانویه ۱۹۶۰ در تصادف و اتومبیل کشته شد و ادبیات فرانسه از حضور اخلاقگرایی فیلسوف خالی شد.
در مجموع میتوان گفت امروزه ما با دو آلبر کاموی متفاوت روبهروییم؛ اویی که فیلسوف و نویسنده بود و دیگری آن عاشق تردی که در لابهلای نامههای ماریا کاسارس خودنمایی میکند.
پایان پیام
نوینسده: کیمیا قنبری
مطلبی دیگر از این انتشارات
رستگاری در شائوشنک و رهایی از جبر سرنوشت
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب زن چپ دست داستانی درباره تنهایی
مطلبی دیگر از این انتشارات
هفتمین قسمت زخم کاری غیر قابل باور است