با من بمان یک داستان عاشقانه دلچسب

با من بمان یک داستان عاشقانه دلچسب
با من بمان یک داستان عاشقانه دلچسب

با من بمان یک داستان عاشقانه دلچسب

به گزارش گلونی کتاب با من بمان از رمان‌های پرفروش در ایران و جهان است.

این اثر برنده جایزه گویا سال 2000 و همچنین برنده جایزه لوسیان باری سال 2000 شده است.

درباره کتاب

«چه کار می‌کنید وقتی غریبه‌ای را در کمد لباس خود پیدا می‌کنید، به خصوص وقتی که او از اینکه شما می‌توانید او را ببینید غافلگیر می‌شود.

وقتی او می‌تواند در چشم برهم‌زدنی ناپدید و دوباره پدیدار شود؟

چه می‌شود اگر او به شما بگوید که بدن او واقعا در حالت اغما در آن طرف شهر است؟

آیا باید او را وادار کنید تا به یک روانشناس مراجعه کند یا خودتان باید با یک روان شناس مشورت کنید؟

یا به او یک فرصت می‌دهید و به او اعتماد می‌کنید و به خودتان اجازه می‌دهید که در یک ماجراجویی فوق‌العاده قرار بگیرید؟»

داستان کتاب با من بمان

این آغاز معضلی است که آرتور، معمار جوان سانفرانسیسکو، هنگام کشف لورن در آپارتمانش با آن روبرو می‌شود.

آرتور تنها مردی است که می‌تواند راز لورن را به اشتراک بگذارد، تنها کسی است که می‌تواند او را ببیند، او را بشنود و با او صحبت کند وقتی دیگر کسی حضور او را حس نمی‌کند.

بنابراین وقتی پزشکان آماده می‌شوند به مراقبت‌های جسمی لورن پایان دهند - که پیوند جادویی او و آرتو را از بین می‌برد - او باید راهی برای نجات لورن پیدا کند.

از این گذشته ، فقط عشق اوست که می‌تواند آتور را نجات دهد.

یک داستان عاشقانه دلچسب که فراموش کردن آن غیرممکن است، ماجرایی که هم نفس‌گیر و هم خنده دار است.

با من بمان یک داستان فریبنده است که جوهره عاشقانه و ظرفیت بی‌حدوحصر ما برای ایمان را تحریک می‌کند.

درباره نویسنده

مارک لوی نویسنده قرن بیستم میلادی اهل فرانسه است.

او از سال 2000 میلادی به نگارش رمان روی آورده است و کتاب‌های او از همان ابتدا در صدر پرفروش ترین‌ها در فرانسه جای گرفته‌اند.

رمان‌های او به بیش از 42 زبان ترجمه شده‌اند و از برخی از آنها فیلم نیز تهیه شده ‌است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«شب خیلی کوتاهی بود.

لورن دستیار بیمارستان مموریال سانفرانسیسکو بود.

او در شیفت قبلی خود بیست و چهار ساعت کار کرده بود، زیرا در ده دقیقه آخر شیفت کاری‌اش تعداد زیادی بیمار سوختگی در یک سانحه آتش‌سوزی بزرگ را به اورژانس بیمارستان آورده بودند و او نگاه نا امیدانه و ملتمس همکارانش را تاب نیاورده فورا دست به کار شده بود.

لورن اولین گروه بیماران را مناسب با حال جسمی‌شان به بخش‌های مربوطه می‌فرستد و خسته و خواب‌آلود همه آنها را ویزیت می‌کند.»

پایان پیام

نویسنده: نگار شاه وار