جواد قارایی را بی‌خیال

«وای خدا چقدر من به زندگی این پسره جواد قارایی حسودیم می‌شه». این جمله‌ای است که این روزها زیاد می‌شنوم. از اطرافیان و رفقا یا در صفحات اینستاگرام و توئیتر خیلی‌ها هستند که می‌گویند دوست داریم مثل جواد قارایی زندگی کنیم. جواد قارایی مستندساز و طبیعت‌گردی است که مستند ایرانگرد از او چند سال است از تلویزیون پخش می‌شود و مخاطبان زیادی دارد. همیشه در دل طبیعت، کنار نهرها و رودها و کوه‌ها و جنگل‌ها و دشت‌های زیبای ایران. میان عشایر بختیاری و شاهسون و ترکمن و قشقایی. نوشیدن از آب خنک چشمه و شیر داغ محلی. خوابیدن زیر آسمان پرستاره و کنار آتشی که قوری چای روی آن در حال دم کشیدن است و... اینها همه و همه از زیبایی‌های زندگی جواد قارایی و امثال اوست اما آیا زندگی آنها به همین اندازه زیبا و دلنشین و رویایی است؟

نکته‌ای که در ابتدا باید به آن توجه داشت این است که آن تصاویر زیبایی که ما در قاب تصویر می‌بینیم حاصل روزها و هفته‌ها سختی و تلاش و تحمل مشکلات فراوان است. ما روی مبل جلوی کولر لم دادیم و تصاویر را نگاه می‌کنیم برای همین به نظر خیلی جذاب و زیبا می‌آید ولی اگر خودمان بخواهیم مسیری که جواد قارایی و تیمش رفتند را طی کنیم به احتمال زیاد وسط راه بعد از چند تا فحش آبدار به خودمان از ادامه مسیر سر باز می‌زنیم. از بس که زندگی در طبیعت و پیمودن این مسیرها سخت و طاقت‌فراست. افرادی که به گرما و سرما حساسیت دارند، افرادی که حتما باید عصرها یک کاپوچینو بخورند، افرادی که فقط روی تخت خودشان خواب‌شان می‌برد. آنها که بدون اینترنت نمی‌توانند زندگی کنند. آنها که چهارتا پله بالا می‌روند از نفس می‌افتند. افرادی که مدام مراقب پوست‌شان هستند که خراب نشود. خلاصه تمام افرادی که ناز و ادا دارند هرگز نمی‌توانند از زندگی جواد قارایی‌ها لذت ببرند. بله. تصاویری که جواد قارایی منتشر می‌کند قشنگ است منتها برای ما که در جای امن و راحت لم دادیم قشنگ است. اگر بعد از دو روز پیاده‌روی و کم‌خوابی و خوردن غذای کم و زخم شدن دست و پا و عرق کردن و تحمل گرمای شدید و سوختن پوست و پادرد و کمردرد به آن مکان برسیم، تقریبا هیچ زیبایی خاصی به چشم‌مان نمی‌خورد. آن لحظه فقط دوست داریم هرچه سریعتر به خانه برگردیم و یک دوش بگیریم و تا خود صبح بخوابیم.

حالا اینها را بگذارید کنار لزوم توجه به محیط زیست و طبیعت‌گردی مسئولانه و مواجهه با حیوانات و مشکلات مالی و درآمد زندگی و... تا ببینید که زندگی کردن مثل جواد قارایی برای اکثر ما غیرممکن است و حتا خیلی هم جذاب و رویایی نیست. پس حسرت زندگی دیگران را نخوریم. جلو تلویزیون لم بدهیم و از تصاویر طبیعت بکر کشورمان لذت ببریم.

پایان پیام

نویسنده: محسن فراهانی