روزگار رفته آخرین سرخ ها کتابی از دل تاریخ

روزگار رفته آخرین سرخ ها کتابی از دل تاریخ
روزگار رفته آخرین سرخ ها کتابی از دل تاریخ


روزگار رفته آخرین سرخ ها کتابی از دل تاریخ

به گزارش گلونی آن روزها که کرونا نبود و کلاس‌های دانشگاه برپا بودند به‌عنوان دانشجوی تاریخ و کسی که قرار بود روزی مورخ شود در بعضی از کلاس‌ها حق نداشتیم آزادانه در مورد نظر شخصی خود صحبت کنیم و واقعه‌ای را از الک ذهن خود رد کرده و آن‌ را برای هم‌کلاسی‌ها و استاد شرح دهیم.

حق نداشتیم جانبداری کنیم یا عقاید‌مان را در مسیر تحلیل دخالت بدهیم و دست آخر محق نبودیم که صاف و پوست‌کنده یک نتیجه آماده به دست مخاطبمان برسانیم؛ چراکه می‌گفتند مورخ آن است که خود را در متن دخالت ندهد و تنها راوی باشد.

مورخ باید تمام واقعیت را از دید هر طرفی که وجود داشته و دارد بیان کند و حتی حق ندارد به نتیجه برسد که در آخر حق با کدام دسته، حزب، مملکت یا شخص بوده است و کار مورخ تنها دادن اطلاعاتی‌ است تا مخاطب بتواند تصمیم بگیرد.

سوتلانا اَلکساندرونا الکسیویچ هم در کتاب «روزگار سرخ» درست مثل یک مورخ عمل کرده و همه جوانب را در کتاب ۷۶۰ صفحه‌ای خود سنجیده است.

در دوره پساشوروی پای صحبت مردم عادی نشسته؛ کسانی که موافق بودند و جان بر کف و کسانی که مخالف بودند و داغ دیده و البته آدم‌هایی که بین این دو طیف قرار می‌گیرند.

سوتلانا موبه‌مو حرف‌های آنان را روایت کرده و مای مخاطب گاهگاهی حین خواندن کتاب به خود می‌آییم و می‌بینیم در اتاق پذیرایی یک کمونیست دلباخته استالین و جنایت‌هایش نشسته‌ایم و همراه با او زارزار برای آنچه به شوروی و مردم رفته و تمام آرزوهای برباد رفته و آرمان‌ها می‌گرییم و بعد به خود نهیب می‌زنیم که نه جنایت و جنایت‌کاری با هر هدف و آرمانی حتی با مقدس‌ترینشان هیچ توجیهی ندارد.

در دنیایی که همیشه قدرتمندترین‌ها صدای رسا و ماندگار بوده‌اند و تک‌صدایی جولان داده‌ است چندصدایی این اثر نکته مثبت آن است و البته احساس‌ آفرین.

این کتاب روایت اضمحلال شوروی‌ است و می‌خواهد بگوید چنان نمانده و چنین نیز نخواهد ماند.

کتاب روزگار رفته آخرین سرخ‌ها نوشته سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ در ایران به همت نشر ثالث به چاپ رسیده است.

پایان پیام

نویسنده:‌ کیمیا قنبری