سال بلوا کتابی که قصه ستیز با زنان را روایت می‌کند

به گزارش گلونی گاهی حامل غمی هستی که کوه هم نمی‌تواند آن‌ را بکِشد. غمت به وسعت تاریخ و نهایت تحملت اندازه سه دهه است.

گویی تمام درد‌های تاریخ چون خون سیاوش که بر خاک ریخته باشد و از آن سَروی بِروید، در دلت می‌روید.

گاهی باید میان صفحه‌های این تاریخ پراندوه بُر خورد؛ برای مرور هر دردی که بر ما گذشته، برای یافتن غمی که نمی‌دانیم درست از چه سالی نفرینش گریبان‌گیرمان شد؛ آن روز که رستم به اشتباه پاره تن را کشت؟ یا روزی که به نیرنگ برادر در چاه افتاد؟ روزی که سر بی‌گناه یحیی‌بن زید بریده شد؟ یا روزی که رگ‌ دست‌های امیر را زدند؟ شاید هم قبل‌تر.

هرچه هست این خاک همیشه بارور بذر غصه بوده و هست، و گِل ما را هم انگار از همین خاک برداشته‌اند. گِل «نوشا»ی «سال بلوا» را هم.

سال بلوا، رمانی است که عباس معروفی آن ‌را پس از «سمفونی مردگان» نوشت. با اینکه برخی معتقد بودند بعد از شاهکاری مثل سمفونی مردگان، دیگر نباید دست به قلم ببرد، او با نوشتن سال بلوا مهر تأییدی بر توانایی‌های قصه‌پردازی خود زد.

سال بلوایی که نگاشتن آن سه سال و نیم برای معروفی طول کشید، روایت دختری به نام نوش‌آفرین است که در هفت شب خاطرات خود را مرور می‌کند.

نوشا، دختر سرهنگ نیلوفری است که دل‌باخته کوزه‌گری به ‌نام حسینا می‌شود. مثل مِه در مقابل معشوق ظهور می‌کند و مثل آفتاب غروب می‌کند تا که در‌می‌باید دل حسینا نیز در گرو اوست، اما «تقدیر، اسب رم کرده‌ای است که نمی‌شود بهش دهنه زد» و عشق هم هیچ‌‌وقت آسان نبوده و نیست.

معروفی در پسِ یک داستان عاشقانه، قصه ستیز با زنان را نیز روایت می‌کند.

ستیزی که آن‌قدر قدمت دارد که گویی همیشه بوده و همیشه هم باقی خواهد‌ ماند.

سال بلوا، قصه تمام زنان این نقطه از جغرافیا است.

از فرنگیس گرفته تا رودابه، از رابعه بنت کعب تا فروغ، حتی من و شما.

نویسنده سال بلوا، مایی را روایت می‌کند که در طول تاریخ بی‌صدا بوده‌ایم و اغلب بخش بزرگی از خود را در پستوی خانه پنهان کرده‌ایم.

گوش‌هایمان را گرفته‌ایم، چشم‌هایمان را بسته‌ایم و همه‌اش به این فکر کرده‌ایم که عاقبت چه می‌شود؟

سخن آخر اینکه خواندن این کتاب مثل مرور تاریخ یک ملت در هفت روز است؛ تاریخی که جز به‌ جز آن با سرنوشت ما گره خورده.

پایان پیام

نویسنده: کیمیا قنبری