https://golvani.ir
فعلا شبها به سفر میروم
چند ماه است از ترس بیماری، چپیدم کنج خانه و نمیتوانم سفر بروم. نمیتوانم بروم جنگل، کوه، دشت، دریا و دریاچه. نمیتوانم بروم یک شب در دل جنگلهای اطراف شهر چادر بزنم و صبح با صدای پرندهها از خواب بیدارم بشوم. نمیتوانم بروم کوه و وقتی به قله رسیدم یک لیوان چای کمرنگ با خرما بخورم و به منظره شهر زیر پایم خیره بشوم. نمیتوانم بروم کنار دریاچه زیرانداز پهن کنم و روی اجاق سفری املت با رب بپزم و با سنگک سبزیجات بخورم. نمیتوانم بروم پیکنیک، کنار رودخانه، یک هندوانه بگذارم داخل آب خنک رود و تا تگری میشود با رفقا والیبال بازی کنم. نمیتوانم.
اما این همهی ماجرا نیست. کسی که عاشق طبیعت و طبیعتگردی است بیکار نمیماند. کسی که در رویاهایش همیشه میان درختان جنگل و روی سنگهای کوه و کنار آب رودخانه قدم میزند، بیخیال نمیشود. کسی که امیدوار است روزی این بیماری لعنتی پایان مییابد و سفر را آغاز میکند، کنج خانه هم در تدارک سفر است.
من در این ماهها بیکار نماندم و هر ماه چند تکه از لوازم طبیعتگردی و کوهنوردی و سفر را از فروشگاههای اینترنتی خریداری کردم. هر ماه چند تکه کوچک را خریدم تا جنسم جور باشد برای روزی که قرار است رویاهایم را بسازم. از زیرانداز و اجاق سفری و کوله و باتوم گرفته تا یخدان و چراغ و صندلی سفری و مخزن آب. آرام آرام تجهیزاتم را تکمیل کردم برای آیندهای که دیگر قرار نیست بچپم کنج خانه. برای روزی که اگر کسی با من کار داشت باید سراغ مرا از درختان جنگل و تخته سنگهای کوه بگیرد. برای روزگاری که میخواهم شبها را زیر آسمان پرستاره کویر صبح کنم.
برای آن روز من برنامهها دارم. تجهیزاتم را هم به مرور تکمیل کردم و حالا فقط انتظار میکشم. حالا فقط شبها کنج خانهام، کنار لوازمی که خریدم دراز میکشم، چشمهایم را میبندم و میروم به دل جنگل و بالای کوه و کنار رودخانه. فعلا به امید روزی که سفر را آغاز کنم، شبها به سفر میروم.
پایان
محسن فراهانی، پایگاه خبری گلونی
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب ادبیات علیه استبداد کتابی هیجانانگیز
مطلبی دیگر از این انتشارات
حلقه گمشده مهار کرونا
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگینامه زرتشت ترویج دهنده یکتا پرستی در ایران