فیلم رگ خواب، سوتفاهمی با نام عشق

فیلم رگ خواب، سوتفاهمی با نام عشق
فیلم رگ خواب، سوتفاهمی با نام عشق

فیلم رگ خواب، سوتفاهمی با نام عشق

توجه کنید که احتمال لو رفتن داستان وجود دارد.

به گزارش گلونی زنی طوفان‌زده که تازه خود را از آوار زندگی قبلی‌اش بیرون کشیده‌ است، برای اینکه می‌ترسد پیش پدرش برگردد و اعتراف کند که اشتباه رفته است، تنها و بی‌اتکا با عذاب وجدانی همیشگی، رگ خواب زندگی‌اش به دست مردی می‌افتد که گمان می‌کند عاشق اوست اما همین سوتفاهم او را دوباره به ورطه نابودی می‌کشاند.

همین سه خط خلاصه‌ای از فیلم بلند رگ‌خواب، به کارگردانی حمید‌نعمت‌الله و نویسندگی معصومه‌ بیات است که در سال ۱۳۹۶ به سینمای ایران راه یافته‌ است.

نعمت‌الله که فعالیت سینمایی‌اش را با دستیاری مسعود‌ کیمیایی آغاز و با ساخت بوتیک اولین فیلم سینمایی‌اش در مقام کارگردان تجربه کرده است، حالا یکی از فیلمسازان پرکار و خوش‌کار سینما و تلویزیون ایران است که هم او و هم برادرش سعید‌نعمت‌الله (فیلمنامه‌نویس) آثار زیادی را خلق کرده‌اند.

رگ‌خواب تصویر متحرکی از زندگی مینا یک زن بی‌پناه است که روح ترک‌خورده‌اش را از زندگی قبلی بیرون کشیده‌است و حالا می‌خواهد روی پای خودش بایستد و زندگی جدیدی را شروع کند که در مسیر پیداکردن شغلی جدید با کامران آشنا می‌شود.

کامران با توجه و محبت‌های بی‌دلیل خود به مینا، شخصیتی درونگرا خجالتی و فاقد‌ اعتماد به نفس، باعث دوباره شعله‌ور شدن آتش عشق در سینه او و بازگشت دوباره اعتمادش به مردها می‌شود اما با جلو رفتن داستان روشن می‌شود که او تنها طعمه‌ای جدید برای کامران تنوع طلب است که در بین هزاران رنگ، این بار رنگ شخصیتی مینا برایش تازه نموده‌ است.

در این فیلم شخصیت مینا به درستی از نظر جنبه‌های روانشناختی و بیرونی پرداخته شده‌ است. زنی ساده‌لوح با موهای صاف همیشه ریخته در صورتش که دائم در افکار آشفته خود مچاله است.

کامران اما برعکس او مردی برونگرا و خوش ظاهر است که به خاطر تفاوت مینا با زن‌های داخل زندگی‌اش (خانم منصوری زنی مستقل و پولدار) حالا جذب چنین تیپ شخصیتی می‌شود و گذر زمانی را با او تجربه می‌کند و درست مانند صحنه‌هایی که مینا را از آن پله‌های فرارِ مخفی به کارگاه همراهی می‌کند، مینا نیز چون پله‌های فرار مخفی زندگی اوست که هروقت زندگی آشکارش برایش تکراری شد به آن منطقه آرام (مینا) پناه ببرد.

بسیاری از صحنه‌های رگ‌خواب نمودی واقعی از زندگی تک‌تک ماست. مثلاً صحنه‌هایی که مینا از پشت شیشه اتوبوس پدر خود را نگاه می‌کند و از ترس اعتراف به گذشته اشتباهش دوباره مسیر اشتباه را پیش می‌رود صحنه‌ای تکراری از زندگی واقعی خود ماست که مسیر درست یا شخص درست را می‌بینیم اما تنها به دیدن اکتفا می کنیم و قادر نیستیم از راه اشتباه دور بزنیم!

یا صحنه‌ دندانپزشکی رفتن مینا که نشان می‌دهد به خاطر وابستگی مالی‌اش به کامران بی‌مسئولیت، مجبور به تحمل تحقیر‌ها می‌شود و این روند اینقدر ادامه پیدا می‌کند که دیگر او و احساساتش سِر می‌شوند.

او در خلسه روحی‌اش دست به لجن کشیدن کامرانی می‌زند که روزی عاشق‌اش بوده‌است و این اقدام درست با صحنه رفتن او به رستوران و بالا آوردن محتویات شکم‌اش در محل کار کامران می‌شود و در واقع یک جا روح و جسم خود را به روی این شخصیت فریبکار خالی می‌کند.

توفیق رگ‌ خواب تنها بسته به یک عامل نیست، بلکه مجموعه از عوامل این شاهکار را رقم زده‌ است.

از جمله بازی زیبای لیلا‌ حاتمی که به زیبایی نقش این زنِ از درون و برون فروریخته را به نمایش می‌گذارد و همچنین صدای لطیف همایونی از خاندان شجریان که به زیبایی به تن صحنه‌های احساسی و سنگین فیلم می‌نشنید و مخاطب را به قعر اندوه شخصیت اصلی داستان می‌کشاند.

البته شاید تا حدودی این همه ضعف شخصیتی و ماندن مینا در سوتفاهمی با نام عشق برای برخی از مخاطبان غیر‌قابل باور به نظر برسد، اما باید گفت گاهی چاشنیِ اغراق است که می‌تواند تاثیر به سزایی در به چشم آمدن فیلم و همراهی مخاطب با آن داشته باشد.

پایان پیام

نویسنده: هانیه شریعتی