ناتورِ دشت؛ حسی از سقوط تا پرواز

ناتورِ دشت: اثر جی. دی. سلینجر

ترجمه: محمد نجفی


در نقد و بررسی این کتاب، نظرهای متفاوتی گفته شده از شاهکار بودن گرفته تا وقت تلف کنی!

اما من در حالی‌که هنوز بیست صفحه از کتاب باقی مونده، می‌تونم به جرات این کتاب رو جادویی و متفاوت توصیف کنم.

راوی داستانِ ناتور داشت، نوجوانی است عاصی که در گذار از مرحله‌ی نوجوانی به بزرگ‌سالی قرار داره.

این نوجوان با نگاهی طعنه‌آمیز، مسائلی مثل مذهب، سیاست ، عشق ، مدرسه و... رو جسورانه به چالش می‌کشونه.

به قول نویسنده؛ چیزی که راجع به کتاب خیلی حال می‌ده این‌که وقتی آدم کتابی رو می‌خونه و تموم می‌کنه دوست داشته باشه نویسنده‌ش دوستِ صمیمیش باشه و بتونه هر وقت دوست داره یه زنگی بهش بزنه.

که این اتفاق بعد از خوندن ناتورِ دشت برام رخ داد، اما دریغ از شماره‌ای برای تماس!

داستان این کتاب با توصیف‌های عجیب و غریبش در لایه‌ای پنهان به تو یادآور می‌شه که زندگی به سادگی و پراهمیتی ناتورِ دشت هست که لبه یک پرتگاه بایستی و باید هرکسی رو که می‌آید طرف پرتگاه، بگیری.

یعنی اگر یکی داره می‌دوئه و نمی‌دونه داره کجا می‌ره، تو یک‌دفعه پیدات بشه و بگیریش!

شاید مضحک و خنده‌دار باشه ولی می‌تونه به اندازه یک عمر با ارزش باشه.

اما چه چیزی در ذهن ما با ارزش هست؟

چه کاری برای این ارزش و علاقه می‌شه انجام داد؟

و چی باعث موندگاری آدم‌ها میشه؟

آیا چیزی جز پیمایش در راه علاقه و رسیدن به خواسته‌های قلبی؟

این کتاب تصویری از سئوال‌ها و جواب‌هایی است که تو رو با خود واقعی‌ات رو به رو می‌کنه و تمام کلیشه‌های ذهنی و رفتاری‌ات رو در هم می‌ریزه.

پایان پیام

نویسنده: زهرا بزرگی