نقل و انتقالات فوتبال و وضعیتی ناپایدار

دنبال کردن فوتبال و هواداری تیم‌ها برای خیلی از افراد عجیب است. اما عجیب‌تر از آن پیگیری نقل و انتقالات است.

شاید مهمترین و غیرقابل پیش بینی‌ترین اتفاقاتِ فوتبال بعد از گل زدن با دست و پنالتی دقیقه آخر و گل‌ قبل از دقیقه یک، در نقل و انتقالات بیفتد.

تفاوتی ندارد فوتبال داخلی باشد یا خارجی؛ گاهی هواداران از حضور یک بازیکن در تیم‌شان کاملا مطمئن هستند و برای او القابی در نظر می‌گیرند و حتا او را در قامت مربی آینده تیم می‌بینند.

گاهی هم می‌دانند یک بازیکن از نظر کیفی قابل جایگزین است و شاید بهتر باشد که تیم را ترک کند.

این‌ها موضوعاتی است که یک هوادار و دنبال کننده فوتبال می‌تواند آن را حدس بزند و در هفته‌های نقل و انتقالات، درستی این حدسیات را بررسی کند.

در دهه‌های گذشته این حدسیات به واقعیت نزدیک‌تر بود و اگر بازیکنی مستقیماً به تیم رقیب می‌رفت او را «یاغی» می‌خواندند. چون به ندرت چنین اتفاقی می‌افتاد.

کمتر بازیکنی از هواداران می‌خواست او را درک کنند و در کنار هواداری تیم آینده او را هم در نظر بگیرند.

اگر هم چنین اتفاقی می‌افتاد، در ذهن ماندن به عنوان یک عضو وفادار به تیم، به فراموشی سپرده می‌شد.

این روزها اما وضعیت متفاوت است. از بزرگترین بازیکنان دنیا گرفته تا بازیکنانی که از مهر و محبت هواداران لبریز شده‌اند، توقعی نمی‌رود.

دیگر دست و دل هواداران به تعریف و تمجید از وفاداری بازیکنان نمی‌رود چون حتا از باسابقه‌ترین آنها هم ترک تیم بعید نیست.

خیلی از دنبال‌کنندگان فوتبال ترجیح می‌دهند این دو هفته را پیگیری نکرده و فصل را با هر بازیکنی که با تیم قرارداد دارد شروع کنند، نه با وضعیتی که دوست دارند وجود داشته باشد.

چون آنها ناچارند به آینده بازیکنان فکر کنند و دیگر آنچه برایشان اهمیت دارند، رتبه تیم‌شان در جدول است؛ نه این که بازوبند کاپیتانی بر بازوی چه کسی بسته می‌شود و چه کسی درون دروازه می‌ایستد یا اصلاً فلان بازیکن به قول‌هایش عمل می‌کند یا نه.

چون از همه احتمالاتی که با شکست روبرو شده‌ است، اشباع شده‌اند.

همین

پایان پیام

نویسنده: سارا ملاعباسی