پریان در فرهنگ زرتشتی و تغییر آن در دوره اسلامی

پریان در فرهنگ زرتشتی و تغییر آن در دوره اسلامی
پریان در فرهنگ زرتشتی و تغییر آن در دوره اسلامی


پریان در فرهنگ زرتشتی و تغییر آن در دوره اسلامی

به گزارش گلونی احتمالا در فهرست نام‌های موجودات ماورایی و افسانه‌ای نام پریان را بارها و بارها شنیده‌اید. این موجودات که امروزه راه خود را به ادبیات کودک و ادبیات فانتزی باز کرده‌اند، در تاریخ ملل مختلف از جمله ایران ریشه دارند.

در آیین مزدیسنا و ادبیات دینی فارسی میانه و نوشته‌های پهلوی پری یکی از مظاهر شر و از دام‌های اهریمن است و در سپاه او جای می‌گیرد و از آن همواره به زشتی یاد شده است.

جالب آنکه در ایران اسلامی پری وجه دیگری دارد. در دوره اسلامی پری موجودی زشت و گماشته اهریمن نیست، بلکه بسیار زیبا، فریبا و حتی دارای فره به تصویر کشیده شده است.

در نتیجه مردمان در اعتقادشان به موجودی به نام پری به دو دسته تقسیم شدند؛ دسته‌‌ای که بنا بر تعلیمات دینی زرتشتی او را نحس، زشت و اهریمنی می‌دانستند و گروهی که باز هم به دلیل پیشینه تاریخی و مذهبی خود آن‌ها را مادینه‌ای دلفریب و مظهر تمام خواستنی‌های نیکو می‌دیدند.

منشا باور به این موجودات اما هنوز بر ما مشخص نیست. دیوید بیوار، باستان‌شناس و ایران‌شناس بریتانیایی معتقد است، چنین موجودی را نباید در مفاهیم دینی هند و اروپایی جست‌و‌جو کنیم بلکه این افسانه‌ها برخاسته از یک سلسله سنت‌های بومی ایرانی و متعلق به قبیله‌ای به نام پریکانی است که روحانیون زرتشتی از آن‌ها بیزار بودند و بیوار علت این بیزاری را این مسئله می‌داند که قبیله پریکانی در نزد زرتشتیان کافرکیشانی بودند که وارث و حامل سنن روایی پریانی به حساب می‌آمدند.

دکتر مهرداد ملک‌زاده نیز وجود چنین قبیله‌ای را در نزدیکی تهران کنونی تایید می‌کند.

اما انگار اسلام ماهیت پری را تغییر داد و او را به محل اجتماع خوبی‌ها تبدیل کرد و ابن خصیصه را در متون ادبی فارسی هم شاهدیم.

پری دوره اسلامی آفریده خداوند یکتاست و از آتش پدید آمده است. او یاور مومنان است و در مقابل دیوان قرار می‌گیرد. برخلاف اعتقادات ایران باستان بال و پر ندارد و کاملا نامرئی است و انواع مختلفی هم ندارد.

در نهایت با دقیق شدن در این افسانه‌ها و سیر حضور و افول آن‌ها در باور عامه می‌توانیم بر بسیاری از باورهای امروزی و نکات ادبی دیروز اشراف پیدا کنیم و همچنین برای آفرینش آثار ادبی جدید از عوامل فرهنگی مملکت خودمان بهره بگیریم.

پایان پیام

نویسنده: کیمیا قنبری