https://golvani.ir
کتاب بیروت ۷۵ و روایت پنج مسافر
کتاب بیروت ۷۵ و روایت پنج مسافر
به گزارش گلونی «آه بیروت! چه شد، چه شد، چه شد؟» این پیامی بود که درست بعد از پخش اخبار انفجار بیروت در سال گذشته از دوستم دریافت کردم. بیروت منفجر شد؛ شهری که هیچ از آن نمیدانستیم و کسی را هم در آنجا نمیشناسیم جز پنج نفر؛ یاسمینه، فرح، طعان، مصطفی و ابوملا.
پنج مسافری که در آستانه جنگ داخلی لبنان دمشق را به مقصد بیروت ترک کردند تا شاید پول، مقام، رهایی و آزادی را بیابند. پنج مسافری که غادهالسمان، نویسنده و شاعر و روشنفکر دمشقی در سال ۱۹۷۵م آنها را در کتاب بیروت ۷۵ خلق و روایت کرد.
لازم نیست که پیامبر باشید تا نشانههای ویرانی و انهدام یک جامعه را ببینید و آنرا پیشبینی کنید.
گاهی بهجای عادت کردن به زندگی روزمره و گذشتن از کنار تبعیضها و فسادها فقط لازم است سرتان را بالا بگیرید تا هواپیماهای جنگی بالا سرتان را ببینید.
کاری که غادهالسمان کرد. او که خود از فرزندان خاک همیشه پر تنش خاورمیانه است، به خوبی از مناسبات آن، مشکلات جهان عرب، زنان، اجتماع و همینطور استعمار نو خبر دارد و این ملغمه شامل بیتوجهی دولتمردان، اختلافات طبقاتی، بیتوجهی مردم به دنیای اطرافشان، تعصبات قومیوقبیلهای، فساد، تبعیض گسترده را در این رمان به تصویر کشیده است و حتی در گفتوگویی با فائز رمال، نماینده مجلس، درباره آینده لبنان میگوید: «غم بسیار میبینم، خون میبینم، خون فراوان…»
درست بعد از این رمان بود که لبنان درگیر یک جنگ داخلی ۱۵ ساله شد. این جنگ از سال ۱۹۷۵ آغاز و تا ۱۹۹۰ ادامه یافت. جامعه لبنان را از درون در هم شکست.
۱۵ سال تمام لبنان شاهد کشتوکشتار و بمبگذاری و ترور بود، بی آنکه بتواند آیندهای برای خود متصور شود و هر اقدامی که صورت میگرفت آتش کینه بین افراد و گروها و احزاب را شعلهورتر میکرد و مردم را بیش از پیش در باتلاقی فرو میبرد که راه گریزی از آن نبود.
کار به اینجا ختم نمیشود چنانچه در سال گذشته در مرداد ۱۳۹۹/اوت ۲۰۲۰ هم مشاهده کردیم پس از فاجعه مذکور، معترضان در بیروت چگونه برای تغییر اوضاع کمر همت بستند..
السمان که در ایران از لحاظ بیپروایی، جسارت، زیبایی و لطافت سخن همپای فروغ فرخزاد شناخته میشود، در اولین رمان خود با توسل به سورئالیسم، ذکر دقیق جزئیات و انتخاب هر یک از شخصیتها به عنوان نماینده بخشی از جامعه عرب گویی به جای نوشتن رمان، مستندی از وقایع روز خاورمیانه را در برابر دیدگان ما بهنمایش درآورده است و بیش از پیش مخاطب را وادار میکند تا در مقابل هرآنچه بر سر او و دنیای او میآید، بیتفاوت نباشد.
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری
مطلبی دیگر از این انتشارات
معلولیت داشتن یا معلول داشتن؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
پل چوبی، حکایت عابرانی خسته از راه
مطلبی دیگر از این انتشارات
کاپوتاژ ماشین به ارمنستان به چه کار میآید؟