کتاب سرگذشت واقعی دار و دسته کلی کتابی سرگرم‌کننده

کتاب سرگذشت واقعی دار و دسته کلی کتابی سرگرم‌کننده
کتاب سرگذشت واقعی دار و دسته کلی کتابی سرگرم‌کننده

به گزارش گلونی کتاب سرگذشت واقعی دار و دسته کلی اثر پیتر کری از کتاب‌های پرفروش در ایران و جهان است.

درسرگذشت واقعی دار و دسته کلی به قلم پیتر کری، داستان از زبان ند کلی افسانه‌ای روایت می‌شود و او در حالی که از دست پلیس فرار می‌کند، قصه خود را بر روی تکه پاره‌های کاغذ، با سوادی نصفه و نیمه اما نثری توصیفی و افسون کننده روایت می‌کند.

از نظر تعقیب کنندگانش کلی چیزی جز یک جنایتکار هیولاصفت، یک دزد و یک قاتل نیست.

اما برای مردم خود، طبقه فرومایه و استرالیایی‌های معمولی ، ند کلی یک قهرمان است و از غلبه انگلیسی‌ها برای کنترل زندگی خود سرپیچی می‌کند.

زمانی که برای اولین بار پای ند کلی به یک سلول زندان باز شد، او تنها پانزده سال داشت اما در سن بیست و شش سالگی او به عنوان یکی ازتحت تعقیب ترین مردانی شناخته می‌شد در کلنی وحشی ویکتوریا حضور داشتند.

ند کلی آن قدر به تصرف شهرها و سرپیچی از قانون ادامه داد تا سرانجام دستگیر و به دار آویخته شد.

در کتاب سرگذشت واقعی دار و دسته کلی با داستان یک قانون شکن کلاسیک مواجه هستیم که با مهارت یک رمان نویس بزرگ به نام پیتر کری ساخته و پرداخته شده است.

اگر ماجراهای مهیج مطرح شده در کتاب سرگذشت واقعی دار و دسته کلی را کنار بگذاریم، موضوعات پیچیده دیگری نیز در این رمان جریان دارند؛ به ویژه تفاسیری در مورد سیستم واقعی طبقه‌ای که بین مهاجران انگلیسی و ایرلندی وجود داشت.

سرنوشت‌های تحمیل شده، بزهکاری‌های تقریبا اجباری، روابط مبهم بین یک مادر و پسر و برخی دیگر از جزییات فریبنده و گیرا، مواردی هستند که تنها بخشی از جذابیت‌های رمان سرگذشت واقعی دار و دسته کلی از پیتر کریرا به تصویر می‌کشند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«پدرم را در دوازده سالگی از دست دادم و می‌دانم که بزرگ شدن با دروغ‌ها و پرده پوشی‌ها چه معنایی دارد. دختر عزیزم تو در حال حاضر کوچک‌تر از آنی که از کلمه‌ای از نوشته‌های من سردربیاوری اما این سرگذشت از آن تو است و حتی یک کلمه‌اش هم دروغ نیست.

در آتش جهنم بسوزم اگر دروغ بگویم.

خدا کند آن قدر زنده بمانم که ببینم این نامه‌ها را می‌خوانی تا شاهد حیرت تو باشم و ببینم که چشمان سیاهت از تعجب گشاد می‌شود و دهانت از حیرت باز می‌ماند.»

پایان پیام

نویسنده: نگار شاه وار