کتاب مکتوب پائولو کوئلیو؛ رازِ مگویی که فاش می‌شود

اگر حوصله زیاد کتاب خوندن رو ندارید، اگه حس می‌کنید که دیگه خستگی بر شما، خانه و کاشانه کرده و شما را ویرانه کرده.

اگر حس می‌کنید که دیگر از همه نا امید شدید حتی از خودتان.

اگر حس می‌کنید اشتهاتون برای همیشه نسبت به همه کتاب‌ها کور شده و حاضرید برید پول‌تان را برای بلیط‌های شهربازی پیش خرید کنید ولی کتاب نخرید!

ما به شما کتاب مکتوب پائولو رو پیشنهاد می‌کنیم‌؛

شما با خوندن تک تک حکایت‌های چند خطی اون حالتون به احسن‌الحال تبدیل می‌شه و می‌تونید زاویه نگاهتون رو به زندگی به کلی تغییر بدید. به شرطی که بخواین و دریابین نشونه‌هارو و البته حرف‌هایی که ما بهتون می‌گیم رو.

این کتاب از منابع و فرهنگ‌ها و کشورهای گوناگون بوده که الهام بخش پائولو کوئلیو بوده است ، و حاصل همکاری او با روزنامه فولیا است.

بخش زیبایی از این کتاب رو براتون می‌گم که بعدش تصمیم بگیرید که ایا بخونید یا نه؟!

سرگردان در جشن یوحنای قدیس اس، جشنی با آن چادرها، مسابقه‌های تیراندازی و غذای محلی.

ناگهان دلقکی شروع به تقلید حرکات او می‌کند. مردم می‌خندند و سرگردان نیز می‌خندد و دلقک را به صرف چای دعوت می‌کند.

دلقک می‌گوید: به زندگی متعهد باش! اگر زنده‌ای، باید بازوهایت را تکان بدهی، جست و خیز کنی، سر و صدا کنی، بخندی و با مردم حرف بزنی.

چون زندگی درست نقطه مقابل مرگ است.

مردن برای ابد در یک وضعیت ماندن است. اگر زیاد ارام باشیی، زنده نیستی.

حالا بروید حرکتی به خودتان بدهید و در اتاق‌تان به این کتاب زیبا بسیار فکرکنید.

پایان پیام

نویسنده: زهرابزرگی