کتاب گذر از زمستان با شخصیت‌هایی قدرتمند

کتاب گذر از زمستان با شخصیت‌هایی قدرتمند
کتاب گذر از زمستان با شخصیت‌هایی قدرتمند

به گزارش گلونی کتاب گذر از زمستان اثر اولیویه آدام از کتاب‌های پرفروش در ایران و جهان است.

این اثر برنده جایزه گنکور سال 2004 شده است.

الیویر آدام نویسنده مجموعه گذر از زمستان کتاب خود را بسیار خلاصه و متراکم به نگارش در آورده است.

گذر از زمستان او را به عنوان نویسنده‌ای خوب در زمینه داستان‌های کوتاه نشان داده است.

با این حال، شخصیت‌های این کتاب از قدرت درونی غیرمنتظره‌ای برخوردار هستند.

راننده تاکسی، پرستار، زندانی سابق یا فروشنده قدیمی بازار، هر آنچه که هستند: آنها ناکام مانده اند.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

« وقتی به خانه رسیدیم، خیلی دیر شده بود.

ماری روی بوفه یادداشت گذاشته بود که حدود ساعت یازده بر می‌گردد.

دخترها رفتند بالا توی اتاق شان، من هم رفتم حوله بیاورم.

تا غذا را آماده کنم، آنها هم لباس راحتی‌شان را پوشیدند.

روی کاناپه سالن موهای‌شان را خشک کردم.

جلو تلویزیون شام خوردیم، لیلا با هر لقمه‌ای که می‌خورد خمیازه می‌کشید، غذا را نصفه رها کرد و در حالی که شستش را می‌مکید خودش را چسباند به من.

در عرض چند دقیقه خوابش برد.

ماریون نمی‌خواست بخوابد، می‌گفت که خوابش نمی‌آید.

عصبانی شدم، مجبور شدم صدایم را بالا ببرم، از این کار متنفر بودم، واقعا عذابم می‌داد.

داشتم اولین لیوان ویسکی‌ام را می‌خوردم که تصویر پیالا را روی صفحه تلویزیون دیدم.

دوربین روی چهره‌اش ثابت شده بود، صدا را زیاد کردم، آن جا بود که فهمیدم؛ فهمیدم مرده.

انگار از درون فرو ریختم.

جلو تلویزیون بطری شراب را هم تمام کردم.

یاد این جمله افتادم «غم همیشه می‌ماند».

پیالا به آن مهمانی شام لعنتی رفته بود، نشسته بود، دسرش را می‌خورد و درددل می‌کرد، با هر چه می‌گفت منقلب می‌شدم، کوچک‌ترین حرفش مرا تحت تأثیر قرار می‌داد.

تماشای این صحنه در من میل به مردن ایجاد می‌کرد.

زیبایی همیشه چنین حسی به من می‌داد، مرا در ضعف شدیدی فرو می‌برد که قابل توصیف نیست.

ناگهان به این فکر افتادم که بروم بالا، بچه‌ها را ببینم و طوری که انگار آخرین بار است، در خواب تماشای‌شان کنم.

اما از ترس این که مبادا بیدار شوند، در سالن ماندم.»

پایان پیام

نویسنده: نگار شاه وار