تاریخچه ورزش پهلوانی و تفاوتهای آن با ورزش قهرمانی
ورزش پهلوانی یا ورزش زورخانهای یا ورزشهای باستانی را از مظاهر فرهنگی ایران میدانند. آنچه مشخص و عیان است، ابعاد روانی، رفتاری و فرهنگی آن بسیار غنیتر و اثرگذارتر از جنبههای فیزیکیاش بوده است. ما امروزیان بیآنکه بدانیم، بسیاری از مرامهایی را که در زندگی عادی به آن پایبندیم، از همین فرهنگ زورخانهای و پهلوانی گرفتهایم. در ادامه به برخی از این آموزهها اشاره خواهیم کرد و با این ورزشفرهنگِ بومی و اصیل و عمیق، بیشتر آشنا خواهیم شد.
تاریخچه
سابقۀ این ورزش را به 700 سال پیش میرسانند؛ یعنی به زمان حیات پوریای ولی؛ نامدارترین پهلوان ایران باستان که واضع بسیاری از مفاهیم پهلوانی (ده فرمان مشهور جوانمردی) بوده است. همچنین پدیدآیی این ورزش را نیز به او نسبت دادهاند. با این حال مفاهیم موجود در آن، مانند افتادگی و فروتنی، خلوص، مهماننوازی، دستگیری از ضعفا و گشادهرویی پیشینهای دیرینهتر دارند. تمامی اینها در عبارتی به نام آیین پهلوانی جلوهگر شده است و سبب شده تا جایگاه آن در ایرانزمین فراتر از فعالیتی صرفا ورزشی یا قهرمانی باشد. از این بُعد، ورزش پهلوانی کاملا با ورزشهای قهرمانی تفاوت دارد و حتی بر مفاهیم امروزیای مانند نشاط و تندرستیِ صرف نیز تاکید نمیکند. بلکه به ورای چنین چیزهایی نظر دارد.
ورزش پهلوانی در دنیا با نام Pahlevani and zoorkhaneh rituals شناخته میشود و در سال 1389 (2010) در فهرست میراث معنوی یونسکو به ثبت رسیده است. همچنین نام آن در دانشنامۀ آلمانیِ بروکهاوس (Brockhaus Enzyklopädie) قدیمیترین ورزشِ بدنسازیِ جهان معرفی شده است. گستردگی این فعالیت باستانی تنها به زورخانه منحصر نشده است و کشتی پهلوانی، یکی از رشتههای ورزشی در جای جای ایران است و از شاخههای مرتبط با ورزشهای باستانی به شمار میآید. این نوع از کشتی نیز با برخی موازین فرهنگ پهلوانی همخوانی دارد و در هر منطقه و استان با رسوم مخصوص به خود اجرا میشود.
معماری و اصطلاحات
زورخانهها معماریِ خاص خود را دارند و از این حیث میتوان اشتراکهای بسیاری بین آن و معابدِ میترایی و مهراوهها (پرستشگاه خورشید) در ایران باستان یافت. به همین سبب حتی درِ ورودیِ کوتاهِ این مکانها نیز فلسفه دارد. چنانچه قصد ورود به زورخانه را داشته باشید، به خاطر درِ کمارتفاعِ آن، باید خم شوید. این امر نشانی از یادآوریِ ورزشکاران به فروتنی و خاکساری در گام نخست (ورود) است تا هم حرمت مکان را متذکر شده باشد و هم راهی را که در نهایت به کردارِ پهلوانان نایل میآید.
گود
مرکز زورخانه محل تمرین ورزشکار است که با سقفی گنبدی پوشیده شده است. دقیقا زیر گنبد، محوطهای ششضلعی وجود دارد که پایینتر از سطح زمین قرار گرفته و به آن گود میگویند. اصطلاح گود در زبان عامیانه نیز منشا مَثَلهای بسیاری بوده است: «بیرون گود نشسته است و میگوید لنگش کن»، از آن دست مثلهاست که با ورزش زورخانهای ارتباط مستقیم دارد. «لنگ گردن» یکی از فنونِ کشتیِ زورخانهای است که برای زمین زدن حریف استفاده میشود. همچنین، گود یکی از مکانهایی است که کشتی پهلوانی در آن انجام میشود.
مرشد و میاندار
برخی اصطلاحات و تعاریف در این حوزه به واسطۀ گذشت زمان تغییر کردهاند. از جملۀ آنها معنی مرشد است. در گذشته مرشد مسئول تربیت افراد بود و پهلوانان از او آموزههای پهلوانی را میآموختند. اما امروزه مرشد در زورخانهها کسی است که صدای خوشی دارد و با تمبک و زنگوله اشعاری در مدح پهلوان و آیین پهلوانی میخواند. با این همه هنوز هم مرشد در این مکانها همهکاره است و کارها با نظر و صلاحدید او انجام میشود.
در معماریِ زورخانه، مرشد جایگاه بهخصوص خود را دارد که به آن سَردَم گفته میشود. این مکان نیز جایگاهی احترامانگیز و مطهر است. نکتۀ ناگفته دربارۀ زنگ یا زنگوله این است که مرشد آن را در مواقع خاصی به صدا در میآورد و معانی مشخصی دارد. و اینگونه نیست که بیسبب و دلبخواه آن را بنوازد. یکی از کاربردهای آن زمانی است که پهلوانانِ بلندمرتبه وارد یا خارج میشوند و مرشد با نواختن زنگ به آنها ادای احترام میکند.
میاندار کیست؟ میاندار پیشکسوتی متبحر است که میانۀ گود میایستد. او در هماهنگی کامل با مرشد است و به دیگر ورزشکاران تمرین میدهد و خود نیز در مرکز گود مشغول انجام تمرینها و حرکتها میشود. نکتهای که برای ورزشکاران جوانتر حائز اهمیت است، توقف نکردن و بیحرکت نبودن در هنگامی است که میاندار در حال اجرای حرکت و تمرین دادن به دیگران است. انجام ندادن حرکت و بیحرکت ایستادن، بیاحترامی به میاندار تلقی میشود و مضموم است.
سلسله مراتب
مانند هر ورزش دیگری، ورزش پهلوانی نیز دارای درجات و سلسله مراتب است. البته این مساله نیز در ارتباط با نوعی فرهنگِ احترام و حفظ حرمتِ کارکشتگان به کار گرفته میشود و به مرور خود تبدیل به آیین شده است. از همین رو اگر تازهوارد یا کسی غیرورزشکار وارد زورخانه شود، مرشد برای خیرمقدم، به او خواهد گفت: خوش آمدی. اگر تازهوارد سابقهدار و شناس باشد، مرشد پس از خوشآمد گفتن، از حضار میخواهد که برای او صلوات بفرستند. اگر تازهوارد از جرگۀ پیشکسوتان باشد، مرشد خواهد گفت: صفای قدمت. سپس از حضار میخواهد برایش صلوات ختم کنند و به افتخار او ضرب میگیرد. در آخر چنانچه تازهوارد پهلوان بود، مرشد تمام تشریفات پیشکسوتان را برایش بهجا میآورد و زنگ را نیز به احترام و افتخار او مینوازد.
سوا از چنین آیینی، ورزشکارانِ باستانی به تناسب حضورشان در این ورزش رتبه دریافت میکنند که از یک تا نه و از سابقۀ یک تا چهل و پنج سال رتبهبندی میشود. در هر یک از این نه رتبه، مرشد رفتاری مخصوص همان رتبه را نثار ورزشکاران میکند. مرشد برای رتبۀ نهم ورزش باستانی، با ورود و خروجش زنگ میزند. به این دسته از ورزشکاران «پهلوان زنگی» گفته میشود که تعدادشان بسیار اندک است.
تجهیزات
ورزش زورخانهای نیز مانند هر ورزش دیگری لباس و تجهیزات خاص خود را دارد. و از این حیث نهتنها منحصربهفردترین نامها گرد آن جمع شدهاند، بلکه فارسیترین و بومیترین عبارتها توصیفکنندۀ تجهیزات آن است.
نطعی
لباس ورزشکاران زورخانهای در گذشته لنگ بوده است. لنگ را به کمر میبستهاند و ورزش میکردهاند. امروزه استفاده از لنگ ممنوع شده است و جای آن از شلواری استفاده میکنند که به آن نَطعی گفته میشود. نطعی شلوارکی منقش به بتهجقه است و تا زیر زانو کشیده میشود و کمر و پاچۀ آن چرمین است. در فرهنگ لغت دهخدا نطعی نام تنبانِ چرمیِ پهلوانان هنگام کشتی گرفتن ذکر شده است که به آن تکه نیز میگویند.
میل
میل همان وزنه یا دمبلِ چوبیِ مخصوص ورزشهای باستانی و زورخانهای است؛ با دستهای نازک و بدنهای مخروطی. از این وسیله برای تقویت عضلات بازو و سرشانه استفاده میشود و برای سنین گوناگون، اندازههای گوناگونی دارد. میلگیری از جمله حرکتهایی است که با این وسیله انجام میشود. یکی از عکسهایی که از جهان پهلوان تختی با چهرهای خندان به یادگار مانده است، هنگام میلگیری است.
کباده
کباده از تجهیزاتِ عجیب زورخانهها برای ما امروزیهاست. این وسیله دو قسمت دارد. قسمتی فلزی و پهن، شبیه کمان، و قسمتی زنجیر مانند با دایرههای فلزی. میانۀ هر دو طرف، جای دست تعبیه شده است. شباهتِ آن با کمانِ تیراندازی بیسبب نیست. فلسفۀ چنین ابزاری را تقویت رزمآوران برای تیر انداختن در میدان نبرد، بدون خستگی دانستهاند. مسابقاتِ کبادهکشی در سرتاسر ایران از گذشته تا امروز برگزار میشود و در نظرگاهِ عرفانی آن را مشقی برای نبرد با اهریمنِ درون و بیرون تعبیر کردهاند. وزن کباده به طور معمول 14 کیلوگرم است. با این حال میتوان آن را در وزنهای سنگینتر نیز ساخت.
سنگ و تخته شنو (شنا)
امروزه این وسیله را از چوب میسازند. اما در گذشته واقعا قطعهای از سنگ بوده است. سنگ، ابزاری جفتی است به شکل لنگههای پنجره که به واسطۀ حفرهای در میانهاش، جایی برای دست دارد. معمولا قسمت بالایی سنگ را به شکلی منحنی میتراشند. وزن هر لنگه سنگ بین 10 تا 80 کیلوگرم است. سنگگیری از حرکتهایی است که به صورت تکی یا جفتی انجام میشود.
تخته شنا یا به زبان زورخانهای شنو، قطعهای چوبی است برای شنا رفتن ورزشکاران. به کمک این وسیله ورزشکار عضلات بالاتنۀ خود را تقویت میکند.
باستانیکاران سوا از تجهیزات، حرکتهایی را نیز بدون وسیله انجام میدهد که از آن جمله پا زدن و چرخ زدن است. حتما چنین حرکتهایی را در تلویزیون یا در فضای مجازی دیدهاید و از مهارت و تمرکز و پیچشِ دیوانهوار ورزشکاران آن حیرت کردهاید.
رسوم
بیشتر قوانین و مقرراتی که ورزشکاران در محیط زورخانه موظف به رعایت آنها هستند، پیوستگیِ عمیقی با ادای احترام و رعایت بزرگتری و کوچکتری دارد. برای مثال چرخ زدن همیشه از کوچکترها شروع میشود و با سادات پایان میپذیرد. یا وارد شدنِ میاندار به گود با رخصت طلبیدن از بزرگترهای حاضر یا مرشد و حضار آغاز میشود. مثال دیگر از عادتها و آیینهای این فرهنگ، که مشمول بیش از 30 مورد میشود، ورود ورزشکاران به گود است. ورزشکار به محض وارد شدن به گودِ مقدس، باید خم شود و انگشتهای دست راستش را به احترامِ ساحت مقدسِ زورخانه به زمین بزند و آن را بر لب بگذارد و ببوسد. این کار که مشابه آن را از ورزشکارانِ دیگر، به هنگام ورود به زمینِ مسابقه نیز دیدهایم، نمونهای از آن دست اثرگذاریهای فرهنگی است که در ابتدا به آن اشاره کردیم. این کار در محیط زورخانه، ادای احترامی است به پوریای ولی، بزرگترین پهلوان ایرانی و همچنین اظهار فروتنی.
گلریزان
از پسندیدهترین رسمهای زورخانهای که هنوز هم رایج است، گلریزان است. این رسم جایگاهی والا و کارکردی به روزخانهها و فرهنگ پهلوانی بخشیده است. گلریزان یعنی اهدای وجه نقد از سوی ورزشکاران و اهالیِ باستانیکار به نیت انجام کارهای خیر و دستگیری. مرمت ساختمان دیگر زورخانهها، کمک به نیازمندان، کمک به ازدواجِ زوجهای کمبضاعت، آشتی دادن دو بزرگتر که میانشان شکراب شده، از جمله هدفهایی است که در مراسم گلریزان پی میگیرند.
این مراسم با شعرخوانی مرشد و ضرب گرفتن و ذکر گفتن آغاز میشود و سپس از حاضرین درخواست میشود هرچه در توان دارند گلریزان کنند. دو نوچه لنگی به دست میگیرند و دور میگردانند تا گلریزان انجام شود. به واسطۀ همین رسمِ پشتیبانیکننده که از فرهنگ پهلوانی و ورزش باستانی میآید، در بسیاری از محلها و منطقههای کشور به صورت قلبی، از بلادیدگان و گرفتاران و ماندگان، حمایت و دستگیری میشود.
در انتها باید به ورزش پهلوانیِ ایران، به چشم سازوکاری قدرتمند برای آموزش، انتشار و پایبندی به معرفت اخلاقی نگاه کرد. فرهنگی که هم درون ورزشکار را میپالاید و هم روابطش را با دیگران، بزرگترها و جامعه به نحو احسن شکل میدهد. در عین حال، یکی از ارزشمندترین مظاهر فرهنگی و اندوختههای ملی ایرانزمین است. فرهنگی که پوریای ولیها، تختیها و حقشناسها را پرورانده و در مقام الگویی از انسانیت و جوانمردی و پهلوانی معرفی کرده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
انتقاد از توقف مجموعه ورزشی جانبازان و توانخواهان خراسان جنوبی
مطلبی دیگر از این انتشارات
خط و نشان کشیدن شاگردان عطایی از مسابقه اول
مطلبی دیگر از این انتشارات
از سوپر لیگ بانوان کاراتهکار کشور چه خبر؟