در ستایش علم روانشناسی و چرایی نیاز به روانشناسی ورزش
در مقالۀ پیش رو از این خواهیم گفت که علم روانشناسی و روانشناسی ورزش چیست و چه اهمیتی دارند. مختصراً تاریخچهشان را مرور خواهیم کرد و نخبگانشان را معرفی میکنیم. حوزههای فعالیتشان را برمیشمریم و این سوال را میپرسیم که اساسا کارکردشان چیست.
در تقویم شمسی، نهم اردیبهشت به نام روز جهانی روانشناسی درج شده است. اهمیت و کاربردی بودن این علم در روزگار معاصر به قدری است که احتیاجی به سخنسرایی ندارد. هرچه پیشتر میرویم، به یافتههای روانشناسی، خصوصا آن دسته از یافتههایش که در پیوند با نوروبیولوژی یا زیستشناسی عصبیاند، بیشتر پی میبریم. و دیگر بعید نیست که در روستایی دورافتاده هم نظریات نخبگان این علم بر زبان محلیان آنجا جاری شود. علت اهمیت این دانش یحتمل از آن روست که یکی از علومی است که پردههای رازگونۀ پیچیدگی افکار و اعمال و انگیزههای انسانی را هرچه بیشتر کنار میزند و آن هالۀ عجیب ناشناختگیِ باستانیاش را بیش از پیش میزداید.
با این همه، هنوز سوالهایی باقی میماند. آیا روانشناسی قادر است تمام آنچه را در روان و فکر انسانها میگذرد، شناسایی کند؟ آیا توانایی تشخیص این را که انگیزهها از کجا نشئت میگیرند و چگونه محقق میشوند، دارد؟ آیا این علم میتواند در بهبود عملکرد یا بازیابی عملکرد مطلوب ورزشکاران رشتههای گوناگون ورزشی نقش داشته باشد؟ انسان امروز به کمک دانش، تحقیق و مطالعۀ گامبهگام، به منظور پاسخ دادن به این دست سوالها پیش میرود.
روانشناسی چیست؟
این دانش از علوم نوپای علوم تجربی به حساب میآید و تاریخچۀ آن به بیش از 150 سال نمیرسد. با این حال میتوان رد آن را در تفکرات و نوشتههای فیلسوفانی چون افلاطون و ارسطو، در سدههای چهارم و پنجم پیش از میلاد نیز یافت. به همین سبب، به تعبیر هرمان ابینگ هاوس، روانشناس آلمانی قرن نوزدهم، این علم پیشینهای دراز، اما تاریخچهای کوتاه دارد.
واژۀ روانشناسی یاPsychology از دو بخش «روان» و «شناسی» (Psy+Chology) ساخته شده است. ریشۀ این کلمه از واژۀ یونانی ψυχολογία یا Psychologiaمیآید. روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی آدمی میپردازد. چرا خشمگین میشویم؟ چرا غمگین هستیم؟ آیا میتوان از این احساسها جلوگیری کرد؟ چرا شادی در ما تولید احساس خوب میکند؟ چه اتفاقی در فرایند رشد ما میافتد که ما را ما میکند؟ چرا کمک به دیگران به آدم عزت نفس میدهد؟ چرا پیروزی روحیهبخش و شکست درهم شکننده است؟
روانشناسان بزرگ
کسانی که در این باب به تحقیق و آزمایش و رصد رفتار انسانها پرداختهاند، از جملۀ اثرگذارترین شخصیتها بر تمدن انسان، نوع زندگی، شیوههای تعلیم و تربیت، نظام آموزشی و حتی نظامهای اقتصادی کلان و هدفگذاریهای اقتصادی نزد فرد فرد انسانها بودهاند. کسانی چون بی اف اسکینر امریکایی (1904-1990) که بنیانگذار نظریه رفتارشناسی (Behaviorism) بود و یافتههایش دربارۀ شرطی شدن رفتار، هنوز هم محل بحث است. ژان پیاژه سوئیسی (1896-1980)، واضع نظریه رشد مرحلهای کودکان که همچنان جامعترین نظریه درباره طبیعت و تکامل هوش انسانی است.
یا زیگموند فروید (1856-1939) عصبشناس (نورولوژیست) برجسته اطریشی و بنیانگذار دانش روانکاوی، در مقام یکی از روشهای درمانی در روانشناسی، که از حیث شهرت کم از نامدارترین شخصیتهای تاریخی ندارد. کمااینکه بسیاری این دانش را با نام او میشناسند. و دیگرانی مانند ویلیام جیمز (1842-1910) فیلسوف و پدر روانشناسی امریکا و بسیاری نامهای دیگر که اثرهای انکارناشدنی بر ذهن و ضمیر انسان امروز گذاشتهاند. همه اینان در شکلدهی جهانی که امروزه در آن زیست میکنیم، بیش از آنکه تصور کنیم، نقش داشتهاند. شاید میل امروزۀ ما به ورزش و ورزشکار شدن و کسب موفقیت و مدال گرفتن و برافراشته کردن پرچم کشور، به شکلی بسیار نامحسوس، فراورده نظریات و اندیشیدههای همین افراد باشد!
انواع روانشناسی
شکی نیست که این دانش به حوزههای گوناگونی منقسم میشود. چراکه بررسی و شناخت رفتارهای انسان، در مقام موجودی پیچیده و تکاملیافته، کهکشانی از پیچیدگیهای بسیارتر است. برای مثال انواعی مانند روانشناسی سیاسی یا فرهنگی، بسیار جامع و کلاناند. با این حال، چنانچه بخواهیم شاخههای پرکاربرد آن را ذکر کنیم، اصلیترین انواع این علم عبارت خواهند بود از: بالینی، رشد، شخصیت، مثبتگرا، سلامت، اجتماعی، کودک و تربیتی. هر یک از اینها مشمول زمینههای تحقیقی و مشاورهای فراوانی میشوند. مثلا اگر کسی دچار افسردگی و اضطراب است، باید به روانشناس بالینی مراجعه کند. اگر طالب شناخت رفتارها و چگونگی شکلگیری علایق و سلایق و افکار و شخصیت فرزندتان هستید، از روانشناسان رشد یاری بگیرید. و اگر میخواهید با تمام هم و غم به آرزوی خود، مثلا فوتبالیست شدن برسید، اما انگیزه یا ارادۀ کافی در خود نمیبینید، یک روانشناس شخصیت میتواند چراغ راه شما باشد.
کارکردهای روانشناسی
این علم در مجموع چهار هدف اصلی را دنبال میکند: 1- توصیف: نخستین هدف این دانش، توصیف رفتارهاست. مثلا وقتی من عصبانی هستم، دقیقا چگونه هستم. 2- توضیح: چگونگی رخ دادن رفتارها و شناسایی فرایندهای شکلگیری آنها. 3- پیشبینی: پیشبینی رفتار و افکار و اعمال نیز در حوزه کاری این علم قرار میگیرد. 4- تغییر: در نهایت تمام آزمایشها، تحقیقها و شناختها در این علم، به تغییر دادن رفتارها، مهار آنها و بهبود رفتار افراد، زندگی و در کل جامعه منتهی میشود.
تفاوت کار روانشناس و روانپزشک
از جمله سوالهایی که در ذهن عموم مردم وجود دارد، این است که چه تفاوتی بین روانشناس و روانپزشک هست. پاسخ این سوال نیز بسی ساده است. روانشناسان برای درمان از روشهای رواندرمانی سود میجویند، اما روانپزشکان به تجویز دارو متوسل میشوند. البته این دو حوزه لازم و ملزوم یکدیگرند و معمولا کسانی که در این دو حوزه فعالیت میکنند، به شکل یک تیم، روشهای درمانی همدیگر را تکمیل میکنند.
روانشناسی ورزش چیست؟[1]
با همه این وصفها، کار علم روانشناسی به حوزههایی که به آنها اشاره کردیم منتهی نمیشود و مدام شاخههای جدیدی به کمک پیشرفتهای علم در حوزههای دیگر، در آن شکل میگیرد. روانشناسی ورزش (Sport Psychology) یکی از آن شاخههاست. دانشی میانرشتهای که به بررسی اطلاعات در دو حوزه حرکتشناسی و روانشناسی میپردازد. روانشناسی ورزش در آغاز پیدایش، در حوزه کاری مربیان ورزشی بوده است و خبری از محققان و دانشمندان نبوده است. یعنی مربیان بودهاند که بر مسائل روانی ورزشکاران کار میکردهاند و احتمالا این کار به روحیه دادن و ایجاد انگیزه خلاصه میشده است. به همین علت نمیتوان تاریخچۀ روشنی از آن به دست داد.
با این حال، از دهه 80 میلادی مطالعه و تحقیق در این زمینه وارد حوزههای جدیدی شد. زمینههای نوظهوری مانند روانفیزیولوژی (Psychophysiology) و روانشناسی تمرین (Exercise Psychology) در پی یافتن پاسخهایی برای اثرگذاری فیزیولوژی بر شناخت (Cognition) اندیشه و عواطف برآمدند و این موارد را مطالعه کردند. مسائلی که به مرور زمان، شناخت و آگاهی از آنها اهمیت چشمگیری در فرایند ارتقای عملکرد ورزشکاران حرفهای داشته است.
این دانش دربارۀ چه تحقیق میکند؟
تصور کنیم دوندهای حرفهای به هر علتی، اضطراب شدید دارد. این سوال به وجود میآید که آیا این اضطراب بر عملکرد این ورزشکار اثر میگذارد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، آیا بدن این ورزشکار هنگام تنش عضلانی یا ضربان قلب تندتر و واکنشهای فیزیولوژیکی دیگر، همان اندازه متاثر میشود یا نه.
چنین دادههایی مربیان و روانشناسان ورزشی را بر آن میدارد تا برخی از تکنیکهای روانی را به آنها پیشنهاد دهند. چیزی مانند شل کردن عضلات یا خیالپردازی. چنین است که این دانش به یافتن رابطه علی میان عواطف و اندیشههای ورزشکار و عملکرد بدنی او میپردازد.
این علم میتواند برای مربیان فواید بسیاری داشته باشد. از جمله: 1- به دست آوردن توانایی توصیف رفتار در موقعیتهای یادگیری، تمرین و مسابقه. 2- به دست آوردن قدرت تشخیص علت حقیقی بروز رفتارها. 3- افزایش قدرت پیشبینی رفتارها. و 4- توانایی اعمال نفوذ در رفتار به نیت ارتقای عملکرد. بدیهی است که این فواید به همین چند شماره محدود نمیشود. در حقیقت میتوان اینها را مهمترین دستاوردهای این علم دانست.
چرا روانشناسی ورزش مهم است
از دلایل اهمیت این شاخۀ روانشناسی و چرایی وجود آن این است که شرایط تمرین با مسابقه همیشه تفاوت دارد. ورزشکار همیشه متاثر از حضور تماشاگران است و این امر بر عملکرد او اثر مستقیم میگذارد.
جوانترها، همیشه متاثر از فضای ورزشگاهها و میدانهای بزرگ مسابقه هستند. اعتماد به نفس ورزشکار هرگز به یک میزان نیست و به واسطه متغیرهای بسیاری تغییر میکند. زندگی شخصی، عواطف آنی، آمادگی بدنی، خوراک و غیره... به طور کلی اجزای روحیه او را شکل میدهند.
بروز اضطراب در ورزشکاران و مواجهه با میدان مسابقه و مهار آن، از دغدغههای آنان است. آیا میتوان شیوههایی برای تسلط و هدایت این احوال تنظیم کرد؟ این شاخه سعی میکند به این پرسشْ پاسخ مثبت بدهد. ناآگاهی از انگیزۀ شخصی و چراییِ رقابت و افول روحیه و عملکرد پس از مصدومیت و بسیاری چیزهای دیگر همگی از زمینههایی هستند که روانشناسی ورزش میتواند به آنها ورود کند.
هدف
با توصیفهایی که شد، باید اینگونه برداشت کنیم که این شاخه از روانشناسی در پی ایجاد انگیزش، اعتمادبهنفس، هدفگزینی صحیح، تمرکز، برانگیختگی و مهار اضطراب ورزشکاران است و در نهایت دستیابیِ سازمانیافتهتر و آگاهانهتر به موفقیت و پیروزی.
با وجود این توضیحها، شاید بیش از پیش بپذیریم که امروزه ورزش کردن، بیش از روزگار گذشته، به فرایندی علمی و تحقیقی بدل شده است؛ چراکه از دانش و علمِ روز تغذیه میکند. و خروجی دست یافتن به دانش، تسلط، قدرت و توانایی تغییر دادنِ وضعیت است.
جمعبندی
این مقاله در پی توصیفی مختصر و مفید از علم روانشناسی برآمد. چیستی آن را توضیح داد و انواع آن را برشمرد و نخبگانش را معرفی کرد. و در ادامه و بر اساس لزوم و اهمیت پرداختن به روانشناسی، به شاخهای از آن، یعنی روانشناسی ورزش رسید. شاخهای که در کشور ما چندان جدی گرفته نمیشود، در حالی که پیوند آن با هرچه بیشتر شناختن روان و بدن ورزشکارها، هرروز بیشتر از پیش عیان میشود. چنین شناختی قطعا میتواند در ارتقای سطح حرفهای ورزشکاران ما و کامیابیشان تاثیر مستقیم داشته باشد.
در عین حال، لزوم پرداختن به این شاخۀ بسیار مهم را به مدیران اجرایی ورزش و مربیان حرفهای و خود ورزشکاران گوشزد میکند. حتی میتوان از این شاخه روانشناسی در پرورش درست استعدادهای کم سن و سال نیز به خوبی بهره برد. در انتها باید توجه ورزشکاران آماتور را نیز به این دانش میانرشتهای جلب کرد. چراکه میتواند انگیزه و هدفگذاری زندگی آنها را به درستی شکل دهد.
همچنین، این مقاله را متواضعانه میتوان منبعی هرچند کوچک، برای معرفی و شناخت شاخههای جدید روانشناسی، خاصه در ورزش دید و ضرورت آن را بازتاباند؛ تا دانشجویان، متقاضیان کار و محققان به آن به چشم دانشی تحقیقی و شغلی در کشور بنگرند.
1. برای این بخش از این مقاله کمک فراوانی گرفته شده است: https://sums.ac.ir/page-sib95/fa/156/form/pId69926
مطلبی دیگر از این انتشارات
از نقل انتقالات قرمز و آبیهای پایتخت چه خبر؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
تازهترین گزارشات از والیبال و دختران قرمزپوش آزادی
مطلبی دیگر از این انتشارات
خط و نشان کشیدن شاگردان عطایی از مسابقه اول